۲۸۷۴.البداية والنهايةـ به نقل از زهير بن ارقم ـ: روز جمعه على عليه السلام براى ما خطبه خواند و فرمود: «خبر يافته ام كه بُسر بر يمن وارد شده است. به خدا سوگند، مى پندارم كه اين گروه بر شما پيروز خواهند شد. چيرگى آنان هم جز به اين جهت نيست كه شما از پيشوايتان نافرمانى مى كنيد و آنان از زمامدارشان پيروى، شما خيانت مى كنيد، آنان امانتدارى، شما در زمين خود فساد مى كنيد، آنان اصلاح. فلانى را به مأموريت فرستادم، خيانت و حيله كرد. فلانى را فرستادم، خيانت و حيله كرد و مال را نزد معاويه فرستاد. اگر يكى از شما را بر يك جام آب امين شمارم، بندِ آن را مى بَرد.
خدايا! من اينان را به ستوه آوردم، اينان هم مرا خسته كردند . من از اينان ناخشنودم، اينان هم از من. خدايا! آنان را از دست من و مرا از دست آنان راحت كن».
نماز جمعه ديگر را نخوانده بود كه شهيد شد . خدا از او راضى باشد و راضى اش سازد!
ر . ك : ص 273 (آن شقى ترين ، در انتظار چيست؟) .