233
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7

يا أهلَ الكوفَةِ! أتَروني لا أعلَمُ ما يُصلِحُكُم ، بَلى، ولكِنّي أكرَهُ أن اُصلِحَكُم بِفَسادِ نَفسي . 1
اى كوفيان! آيا گمان مى كنيد كه نمى دانم چه چيزى شما را اصلاح مى كند؟ چرا ؛ ولى خوش نمى دارم شما را با تباه ساختن خويش ، به راه آورم .
و باز فرمود:
ولَقَد عَلِمتُ أنَّ الَّذي يُصلِحُكُم هُوَ السَّيفُ ، وما كُنتُ مُتَحَرِّيا صَلاحَكُم بِفَسادِ نَفسي ولكِن سَيُسَلِّطُ عَلَيكُم بَعدي سُلطانٌ صَعبٌ . 2
مى دانم آنچه شما را اصلاح مى كند ، شمشير است ؛ ولى من اصلاح شما را با تباه كردن خويش نمى جويم . ليكن پس از من ، حكومتى خشن بر شما مسلّط خواهد گرديد .
امام على عليه السلام تصريح مى كند كه راه تعامل با مردم و سر به راه كردن آنان را با زبان خشونت و شمشير مى داند و مى تواند با شمشير، كژى هاى آنان را راست كند و سركشان را به اطاعت وا دارد؛ امّا اين كار را نمى كند. او مى فرمايد: اصلاح شما با بهره گيرى از خشونت، بهايى دارد و آن، تباه ساختن ارزش هاى اخلاقى است كه حاضر نيستم چنين بهايى را بپردازم. اين، نه با خوى من سازگار است و نه با فلسفه حكومت من؛ امّا بدانيد كه پس از من، روزگار دشوارى در انتظار شماست. شما با اين رفتارها و برخوردها، زمينه را براى حكومت كسانى آماده مى سازيد كه با شما جز با زبان شمشير، سخن نخواهند گفت و به شما هرگز رحم نخواهند كرد:
لا يُصلِحُ لَكُم ـ يا أهلَ العِراقِ ـ إلّا مَن أخزاكُم وأخزاهُ اللّهُ . 3 اصلاح نمى كند شما را ـ اى مردمان عراق ـ ، مگر آن كه خوارتان كند ، و

1.ر . ك : ج ۴ ص ۲۷۴ ح ۱۷۲۲ .

2.ر . ك : ج ۶ ص ۵۴۸ ح ۲۷۵۶ .

3.ربيع الأبرار : ج ۴ ص ۲۵۰ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
232

امام عليه السلام خوب مى دانست كه جامعه، در سطحى از آگاهى نيست كه سخنان از سرِ سوز و پيراسته از شائبه هاى او را دريابد. مى دانست كه با خشونت و تهديد، بسيارى و حتى كسانى از بلندپايگان را مى توان به اطاعت وا داشت و كارها را، گرچه موقّت، به سامان آورد؛ ولى او چنين نكرد و فرمود:
لَقَد كُنتُ أمسِ أميرا ، فَأَصبَحتُ اليَومَ مَأمورا ، وكُنتُ أمسِ ناهِيا ، فَأَصبَحتُ اليَومَ مَنهِيّا ، وقَد أحبَبتُمُ البَقاءَ ولَيسَ لي أن أحمِلَكُم عَلى ماتَكرَهونَ . 1
بدانيد كه من ديروز امير مؤمنان بودم ؛ ولى امروزْ فرمانبردارم ، و بازمى داشتم ، و امروزْ خود ، باز داشته مى شوم . شما ماندن را دوست مى داريد و براى من [ روا ]نيست كه وا دارم شما را بر آنچه خوش نمى داريد .
در سياست علوى، دستيابى به اهداف، در صورتى صحيح است كه مردمان، آزادانه بينديشند و برنامه هاى اصلاحى را برگزينند و بدان، گردن نهند. امام عليه السلام هرگز روا نمى داشت كه آنچه را حق و استوار مى دانست ، با زبان شمشير و خشونت، به مردمان بقبولاند و آنان را به اطاعت وا دارد؛ چرا كه در نهايت، مردم، راهى را برخواهند گزيد كه بدان دل بسته اند.
به ديگر سخن، اگر اين پرسش را در پيش ديدِ امام على عليه السلام بنهيد كه: «چرا مردم تنهايت گذاشتند؟»، امام عليه السلام در پاسخ مى گويد: من حاضر نبودم با زبان شمشير، آنان را به فرمانبرى وا دارم. آنان نيز متأسّفانه به لحاظ فرهنگى و ساخت اجتماعى و شيوه هايى كه بر آنها رفته بود و بدانها خو گرفته بودند، چنان نبودند كه ارج و عظمت اين راه را بفهمند و بدان گردن نهند.
امام عليه السلام بر اين باور بود كه با خشونت، مشكل حكومت به گونه اى زودگذر، حل مى شود؛ امّا آن حاكميت و حكومت، ديگر علوى نخواهد بود. امام عليه السلام اين حقيقت را بارها بيان كرده است:

1.ج ۶ ص ۱۷۶ ح ۲۵۷۷ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: محدثی، جواد؛ سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74226
صفحه از 580
پرینت  ارسال به