۲۹۲۲.امام حسن عليه السلام :سحرگاهى نزد على عليه السلام رفتم و پيش او نشستم. فرمود: «من شب را بيدار مانده بودم تا آن كه خانواده ام را بيدار كنم. نشسته ، خوابم ربود. پيامبر خدا را ديدم . گفتم: اى پيامبر خدا! از امّت تو بسيار رنج و عداوت ديدم. فرمود: نفرينشان كن . گفتم: خدايا به جاى اينان، بهتر از اينان را به من بده و به جاى من بدتر از مرا بر آنان بگمار».
۲۹۲۳.امام حسين عليه السلام :على عليه السلام به من گفت : «امشـب پيامبر خدا را به خواب ديدم . گفتم: اى پيامبر خدا! از امّت تو بسيار رنج كشيدم و دشمنى ديدم. فرمود: نفرينشان كن . گفتم: خدايا! به جاى اينان بهتر از اينان را به من بده و به جاى من بدتر از مرا بر آنان بگمار». بيرون رفت و آن مرد بر او ضربت زد.