۲۹۲۷.فضائل الصحابة ، ابن حنبلـ به نقل از حسن بن كثير ، از پدرش ـ: على عليه السلام براى نماز صبح بيرون شد. مرغابيان در حياط خانه رو به روى او صيحه مى زدند. آنها را كنار زدند. فرمود: «واگذاريدشان كه آنها نوحه گرند!». پس ابن ملجم بر او ضربت زد.
۲۹۲۸.أنساب الأشرافـ به نقل از حسن بن بزيع ـ: على عليه السلام همان شبى كه در سحرگاهش ضربت خورد، خارج شد، در حالى كه مى گفت:
«كمربندت را براى مرگ محكم ببند
كه مرگْ تو را ديدار خواهد كرد.
و از مرگ نترس و بى تابى مكن
آن گاه كه بر تو وارد شود».