۲۹۶۶.تاريخ الطبرى:على عليه السلام به محمّد حنفيه نگريست و فرمود: «آيا آنچه به برادرانت وصيّت كردم ، به خاطر سپردى؟». گفت: آرى.
فرمود: «تو را هم به همان سفارش مى كنم. سفارش مى كنم كه برادرانت را احترام كنى، چرا كه حقّ آن دو بر تو بسى بزرگ است. از فرمان آن دو پيروى كن و بدون آنان در كارى تصميم نگير».
سپس فرمود: «شما دو را نسبت به او سفارش مى كنم . او برادر شما و پسر پدر شماست و مى دانستيد كه پدرتان دوستش داشت».
به حسن عليه السلام فرمود: «پسرم! من تو را به تقواى الهى سفارش مى كنم و به برپا داشتن نماز در وقتش، پرداخت زكات به جايش و نيكو وضو گرفتن ؛ چرا كه جز با وضو نمازى نيست و هر كس زكات ندهد، نمازش پذيرفته نيست. تو را سفارش مى كنم به بخشودن گناه، فرو خوردن خشم، صله رحِم، بردبارى در برابر نادانى، ژرفنگرى در دين، استوارى در كار، پرداختن به قرآن، خوب رفتار كردن با همسايه،امر به معروف،نهى از منكر و دورى از زشتى ها».
۲۹۶۷.امام باقر عليه السلام :چون هنگام جان دادن امير مؤمنان فرا رسيد، فرزندانش را گِرد خود خواند: حسن عليه السلام ، حسين عليه السلام ، محمّد حنفيّه و فرزندان كوچك را ، و به آنان وصيّت كرد. در پايان وصيّت او چنين بود: «فرزندانم! با مردمْ آن گونه معاشرت كنيد كه اگر از ميانشان رفتيد، نسبت به شما عاطفه داشته باشند و اگر از دنيا رفتيد، بر شما بگِريند. فرزندانم! دل ها سپاهيانى آراسته اند كه با مودّت و علاقه به هم مى نگرند و با هم نجوا مى كنند. در دشمنى نيز چنين است. پس هرگاه كسى را بى آن كه سابقه نيكى از او داشته باشيد، دوستش داشتيد ، به او اميدوار باشيد و هرگاه از كسى بى آن كه سابقه بدى به شما داشته باشد ، بدتان آمد، از او برحذر باشيد».