377
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7

۲۹۷۸.بحار الأنوارـ به نقل از محمّد بن حنفيّه ـ: چون شب بيست ويكم شد و شب تاريك گشت ـ آن شب، دومين شب حادثه بود ـ پدرم فرزندان و خانواده خود را جمع كرد و با آنان خداحافظى نمود... سپس آب و غذا آورديم. چيزى ننوشيد. به لب هايش نگاه كرديم ، به ذكر خدا مشغول بود. پيشانى اش عرق مى كرد و او با دست خود آن را پاك مى كرد. گفتم: پدر! مى بينم كه دست بر پيشانى مى كشى.
فرمود: «پسرم! از جدّت پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود: هرگاه مرگ مؤمن فرا رسد و وفاتش نزديك شود، پيشانى اش عرق مى كند و مثل لؤلؤ تَر و تازه مى شود و ناله اش آرام مى گيرد ».
سپس فرمود: «اى ابو عبد اللّه ! اى عون!». سپس همه فرزندانش ، كوچك و بزرگ را به اسم ، يكى پس از ديگرى صدا كرد . با همه خداحافظى مى كرد و مى فرمود: «خداوند، جانشين من بر شما خواهد بود . از شما خداحافظى مى كنم». و آنان مى گريستند.
حسن عليه السلام گفت: پدر! چه چيزْ تو را به گفتن اين سخنان وا داشت؟
فرمود: «پسرم! يك شب پيش از اين حادثه، جدّت پيامبر خدا را در خواب ديدم. به او از اين خوارى و آزارى كه از امّتش كشيدم ، شكايت كردم. فرمود: نفرينشان كن . گفتم: خداوندا ! بدتر از مرا جايگزين من در ميان آنان كن و بهتر از اينان را براى من برگزين. به من فرمود: خداوندْ دعايت را پذيرفت . سه روز ديگر تو را پيش ما مى آورد . سه روز گذشته است. اى ابو محمّد ! و اى ابو عبد اللّه ! سفارش به نيكى مى كنم . شما از منيد و من از شمايم».
سپس فرمود: «اى ابو محمّد! اى ابو عبد اللّه ! گويا مى بينم كه از همين جا فتنه ها بر شما سر برمى آورد . پس صبر كنيد تا خدا داورى كند، كه او بهترين داوران است».
سپس فرمود: «اى ابو عبد اللّه ! تو شهيد اين امّتى . بر تو باد تقواى الهى و صبر بر آزمون خدا».
سپس ساعتى از هوش رفت و به هوش آمد و فرمود: «اين پيامبر خداست و عمويم حمزه و برادرم جعفر و ياران پيامبر خدا ، و همه مى گويند: براى آمدن نزد ما بشتاب . ما مشتاق توايم ».
سپس چشمانش را به چهره همه خانواده اش گرداند و فرمود: «از همه شما خداحافظى مى كنم . خدا همه شما را پشتيبانى و نگهدارى كند . خداوند، جانشين من در ميان شماست و در جانشين بودن، خداوند برايتان بس است».
سپس فرمود : «و عليكم السلام، اى فرستادگان الهى!» .
سپس اين آيات را خواند: «پس براى چنين پاداشى، عمل كنندگانْ عمل كنند» و «خداوند با كسانى است كه پرهيزگارى داشتند و آنان كه نيكوكارند» و پيشانى اش عرق كرد، در حالى كه بسيار ذكر خدا مى گفت و پيوسته و بسيار خدا را ياد مى كرد و شهادتين مى گفت.
سپس رو به قبله شد ، چشمانش را بست ، دست ها و پاهايش را دراز كرد و گفت: «أشهد أن لا إله إلّا اللّه ، وحده لا شريك له و أشهدُ أنّ محمّدا عبده و رسوله». سپس جان داد.
وفاتش شب 21 رمضان، شب جمعه بود، به سال چهلم هجرى.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
376

۲۹۷۸.بحار الأنوار عن محمّد ابن الحنفيّة :لَمّا كانَت لَيلَةُ إحدى وعِشرينَ وأظلَمَ اللَّيلُ ـ وهِيَ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ مِنَ الكائِنَةِ ـ جَمَعَ أبي أولادَهُ وأهلَ بَيتِهِ ووَدَّعَهُم ... ثُمَّ عَرَضنا عَلَيهِ المَأكولَ وَالمَشروبَ فَأَبى أن يَشرَبَ فَنَظَرنا إلى شَفَتَيهِ وهُما يَختَلِجانِ بِذِكرِ اللّهِ تَعالى ، وجَعَلَ جَبينُهُ يَرشَحُ عَرَقاً وهُوَ يَمسَحُهُ بِيَدِهِ ، قُلتُ : يا أبَتِ أراكَ تَمسَحُ جَبينَكَ فَقالَ : يا بُنَيَّ ، إنّي سَمِعتُ جَدَّكَ ۱ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : إنَّ المُؤمِنَ إذا نَزَلَ بِهِ المَوتُ ودَنَت وَفاتُهُ عَرِقَ جَبينُهُ وصارَ كَاللُّؤلُؤِ الرَّطبِ وسَكَنَ أنينُهُ ، ثُمَّ قالَ : يا أبا عَبدِ اللّهِ ويا عَونُ ، ثُمَّ نادى أولادَهُ كُلَّهُم بِأَسمائِهِم صَغيراً وكَبيراً واحِداً بَعدَ واحِدٍ ، وجَعَلَ يُوَدِّعُهُم ويَقولُ : اللّهُ خَليفَتي عَلَيكُم ، أستَودِعُكُمُ اللّهَ وهُم يَبكونَ ، فَقالَ لَهُ الحَسَنُ عليه السلام : يا أبَه ، ما دَعاكَ إلى هذا ؟ فَقالَ لَهُ : يا بُنَيَّ إنّي رَأَيتُ جَدَّكَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله في مَنامي قَبلَ هذِهِ الكائِنَةِ بِلَيلَةٍ ، فَشَكَوتُ إلَيهِ ما أنَا فيهِ مِنَ التَّذَلُّلِ وَالأَذى مِن هذِهِ الاُمَّةِ ، فَقالَ لي : اُدعُ عَلَيهِم ، فَقُلتُ : اللّهُمَّ أبدِلهُم بي شَرّاً مِنّي وأبدِلني بِهِم خَيراً مِنهُم ، فَقالَ لي : قَدِ استَجابَ اللّهُ دُعاكَ ، سَيَنقُلُكَ إلَينا بَعدَ ثَلاثٍ ، وقَد مَضَتِ الثَّلاثُ ، يا أبا مُحَمَّدٍ اُوصيكَ ـ ويا أبا عَبدِ اللّهِ ـ خَيراً ، فَأَنتُما مِنّي وأنَا مِنكُما ...
ثُمَّ قالَ : يا أبا مُحَمَّدٍ ويا أبا عَبدِ اللّهِ كَأَنّي بِكُما وقَد خَرَجَت عَلَيكُما مِن بَعدي الفِتَنُ مِن ههُنا ، فَاصبِرا حَتّى يَحكُمَ اللّهُ وهُوَ خَيرُ الحاكِمينَ .
ثُمَّ قالَ : يا أبا عَبدِ اللّهِ أنتَ شَهيدُ هذِهِ الاُمَّةِ ؛ فَعَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ وَالصَّبرِ عَلى بَلائِهِ ، ثُمَّ اُغمِيَ عَلَيهِ ساعَةً ، وأفاقَ وقالَ : هذا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله وعَمّي حَمزَةُ وأخي جَعفَرُ وأصحابُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وكُلُّهُم يَقولونَ : عَجِّل قُدومَكَ عَلَينا فَإِنّا إلَيكَ مُشتاقونَ ، ثُمَّ أدارَ عَينَيهِ في أهلِ بَيتِهِ كُلِّهِم وقالَ : أستَودِعُكُم اللّهُ جَميعاً سَدَّدَكُمُ اللّهُ جَميعاً حَفِظَكُمُ اللّهُ جَميعاً ، خَليفَتي عَلَيكُمُ اللّهُ وكَفى بِاللّهِ خَليفَةً .
ثُمَّ قالَ : وعَلَيكُمُ السَّلامُ يا رُسُلَ رَبّي .
ثُمَّ قالَ : «لِمِثْلِ هَـذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَـمِلُونَ»۲«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّ الَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ»۳ وعَرِقَ جَبينُهُ وهُوَ يَذكُرُ اللّهَ كَثيراً ، وما زالَ يَذكُرُ اللّهَ كَثيراً ويَتَشَهَّدُ الشَّهادَتَينِ .
ثُمَّ استَقبَلَ القِبلَةَ وغَمَّضَ عَينَيهِ ومَدَّ رِجلَيهِ ويَدَيهِ وقالَ : أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ ، ثُمَّ قَضى نَحبَهُ عليه السلام .
و كانَت وَفاتُهُ في لَيلَةِ إحدى وعِشرينَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ، وكانَت لَيلَةُ الجُمُعَةِ سَنَةَ أربَعينَ مِنَ الهِجرَةِ . ۴

1.كذا في المصدر .

2.الصافّات : ۶۱ .

3.النحل : ۱۲۸ .

4.بحار الأنوار : ج ۴۲ ص ۲۹۰ـ۲۹۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: محدثی، جواد؛ سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74266
صفحه از 580
پرینت  ارسال به