93
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7

۲۸۲۷.تاريخ الطبرىـ به نقل از محمّد بن يوسف انصارى ، از پيرمردى از مردم مدينه ـ:محمّد با دو هزار نفر بيرون شد. عمرو عاص به پيشواز كنانه رفت كه در طليعه سپاه محمّد بود. عمرو عاص به سوى او رفت و چون به او نزديك شد، گروهان ها را يكى پس از ديگرى گسيل داشت؛ امّا هر بار كه گروهانى از شاميان جلو مى آمد، محمّد با همراهانش بر آنها مى تاخت و آنان را وا پس مى زد تا به عمرو عاص مى پيوستند.
چندين بار چنين كرد. عمرو عاص كه چنين ديد، در پى معاوية بن حُدَيج فرستاد. او هم با انبوهى از افراد آمد و كنانه و يارانش را محاصره كردند. شاميان از هر سو آنان را در بر گرفتند. كنانة بن بشر كه چنين ديد از اسبش فرود آمد. يارانش نيز پياده شدند، در حالى كه كنانه مى گفت: «هيچ كس نخواهد مُرد جز با اذن خدا، نوشته اى است مدّت دار. و هر كس در پى پاداش دنيا باشد ، از آن به او مى دهيم و هر كس جوياى ثواب آخرت باشد ، از آن به او مى دهيم و شاكران را پاداش خواهيم داد» . با شمشيرش با آنان جنگيد تا شهيد شد.
عمرو عاص به سوى محمّد بن ابى بكر آمد، در حالى كه يارانش در پى دريافت خبر شهادت كنانه، از گرد او پراكنده شده بودند. او تنها ماند و كسى همراهش نبود. محمّد كه چنين ديد، بيرون شد و در راه پياده مى رفت تا به خرابه اى در كنار راه رسيد و در آن جا پناه گرفت. عمرو عاص آمد و به شهر فُسطاط وارد شد.
معاوية بن حُدَيج در پى محمّد بود، تا آن كه بر او دست يافتند و از آن خرابه بيرونش آوردند، در حالى كه ازتشنگى رو به مرگ بود. او را به سمتِ فسطاطِ مصر بردند. معاوية بن حُدَيج به او گفت: مى دانى با تو چه خواهم كرد؟ تو را در درون [پوست ]الاغ كرده، به آتش مى كشم.
محمّد گفت: اگر با من چنين كنيد، چه بسيار با اولياى الهى چنين كرده اند و من اميدوارم اين آتشى را كه مرا در آن مى سوزانى ، خداوند بر من سرد و ايمن گرداند، آن گونه كه بر ابراهيم خليل كرد و آن را وسيله هلاك تو و دوستانت سازد، آن گونه كه با نمرود و همراهانش چنان كرد. خداوند، تو و كسانى را كه ياد كردم و پيشوايت معاويه و اين شخص (اشاره به عمرو عاص) را با آتش گدازان و شعله ور دوزخ بسوزاند؛ آتشى كه هرچه فروكش كند، خداوند شعله ورترش مى كند.
معاوية بن حُدَيج گفت: من تو را به سزاى قتل عثمان مى كشم.
محمّد گفت: تو را به عثمان چه؟ عثمان به ستم رفتار كرد و حكم قرآن را وا نهاد. خداوند فرموده است: «و هر كس به آنچه خداوند نازل كرده است ، حكم نكند، آنان همان فاسقان اند» . ما از او كين خواهى كرده، او را كشتيم. تو و همپالكى هايت هم آن را تحسين كرديد. اگر خدا بخواهد، ما را از گناه او مبرّا ساخته است، و تو در گناه و خطاى بزرگ او شريكى و خدا تو را هم همانند او سازد.
معاوية بن حُديج خشمگين شد . او را جلو آورد و كشت . سپس او را داخل لاشه الاغى افكند و با آتشْ او را سوزاند.
چون خبر به [ خواهرش ]عايشه رسيد ، بسيار ناراحت شد و در پى نمازش معاويه و عمرو عاص را نفرين كرد . سپس خانواده محمّد را نزد خودش برد. قاسم، پسر محمّد بن ابى بكر هم جزو خانواده اش بود.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
92

۲۸۲۷.تاريخ الطبري عن محمّد بن يوسف بن ثابت الأنصاري عن شيخ من أهل المدينة :خَرَجَ مُحَمَّدٌ في ألفَي رَجُلٍ ، وَاستَقبَلَ عَمرُو بنُ العاصِ كِنانَةَ وهُوَ عَلى مُقَدَّمَةِ مُحَمَّدٍ ، فَأَقبَلَ عَمرٌو نَحوَ كِنانَةَ ، فَلَمّا دَنا مِن كِنانَةَ سَرَّحَ الكَتائِبَ كَتيبَةً بَعدَ كَتيبَةٍ ، فَجَعَلَ كِنانَةُ لا تَأتيهِ كَتيبةٌ مِن كَتائِبِ أهلِ الشّامِ إلّا شَدَّ عَلَيها بِمَن مَعَهُ ، فَيَضرِبُها حَتّى يُقَرِّبَها لِعَمرِو بنِ العاصِ ، فَفَعَلَ ذلِكَ مِرارا ، فَلَمّا رَأى ذلِكَ عَمرٌو بَعَثَ إلى مُعاوِيَةَ بنِ حُدَيجٍ السَّكوني ، فأتاهُ في مِثلِ الدَّهمِ ۱ ، فَأَحاطَ بِكَنانَةَ وأصحابِهِ ، وَاجتَمَعَ أهلُ الشّامِ عَلَيهِم مِن كُلِّ جانِبٍ ، فَلَمّا رَأى ذلِكَ كِنانَةُ بنُ بِشرٍ نَزَلَ عَن فَرَسِهِ ، ونَزَلَ أصحابَهُ وكِنانَةَ يَقولُ : «وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَـبًا مُّؤَجَّلاً وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الْأَخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِى الشَّـكِرِينَ»۲ ، فَضارَبَهُم بِسَيفِهِ حَتَّى استُشهِدَ .
وأقبَلَ عَمرُو بنُ العاصِ نَحوَ مُحَمَّدِ بنِ أبي بَكرٍ ، وقَد تَفَرَّقَ عَنهُ أصحابُهُ لَمّا بَلَغَهُم قَتلُ كِنانَةَ ، حَتّى بَقِيَ وما مَعَهُ أحَدٌ مِن أصحابِهِ ، فَلَمّا رَأى ذلِكَ مُحَمَّدٌ خَرَجَ يَمشي فِي الطَّريقِ حَتَّى انتَهى إلى خِربَةٍ في ناحِيَةِ الطَّريقِ ، فَأَوى إلَيها ، وجاءَ عَمرُو ابنُ العاصِ حَتّى دَخَلَ الفُسطاطَ ، وخَرَجَ مُعاوِيَةُ بنُ حُدَيجٍ في طَلَبِ مُحَمَّدٍ ... حَتّى دَخَلوا عَلَيهِ ، فَاستَخرَجوهُ ، وقَد كادَ يَموتُ عَطَشا ، فَأَقبَلوا بِهِ نَحوَ فُسطاطِ مصر ...
قالَ لَهُ مُعاوِيَةُ : أ تَدري ما أصنَعُ بِكَ ؟ اُدخِلُكَ في جَوفِ حِمارٍ ، ثُمَّ اُحرِقُهُ عَلَيكَ بِالنّارِ .
فَقالَ لَهُ مُحَمَّدٌ : إن فَعَلتُم بي ذلِكَ ، فَطالَما فُعِلَ ذلِكَ بَأَولِياءِ اللّهِ ! وإنّي لَأَرجو هذِهِ النّارَ الَّتي تُحرِقُني بِها أن يَجعَلَهَا اللّهُ عَلَيَّ بَردا وسَلاما كَما جَعَلَها عَلى خَليلِهِ إبراهيمَ ، وأن يَجعَلَها عَلَيكَ وعَلى أولِيائِكَ كَما جَعَلَها عَلى نُمرودَ وأولِيائِهِ ، إنَّ اللّهَ يَحرِقُكَ ومَن ذَكَرتَهُ قَبلُ وإمامَكَ ـ يَعني مُعاوِيَةَ ـ وهذا ـ وأشارَ إلى عَمرِو بنِ العاصِ ـ بِنارٍ تَلظّى عَلَيكُم ، كُلَّما خَبَت زادَها اللّهُ سَعيرا ، قالَ لَهُ مُعاوِيَةُ : إنّي إنَّما أقتُلُكَ بِعُثمانَ .
قالَ لَهُ مُحَمَّدٌ : وما أنتَ وعُثمانُ ؟ إنَّ عُثمانَ عَمِلَ بِالجَورِ ، ونَبَذَ حُكمَ القُرآنِ ، وقَد قالَ اللّهُ تَعالى : «ومَن لَّمْ يَحْكُم بِمَآ أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَـسِقُونَ»۳ ، فَنَقَمنا ذلِكَ عَلَيهِ فَقَتَلناهُ ، وحَسَّنتَ أنتَ لَهُ ذلِكَ ونُظَراؤُكَ ، فَقَد بَرَّأَنَا اللّهُ إن شاءَ اللّهُ مِن ذَنبِهِ ، وأنتَ شَريكُهُ في إثمِهِ وعِظَمِ ذَنبِهِ ، وجاعِلُكَ عَلى مِثالِهِ .
قالَ : فَغَضِبَ مُعاوِيَةُ فَقَدَّمَهُ فَقَتَلَهُ ، ثُمَّ ألقاهُ في جيفَةِ حِمارٍ ، ثُمَّ أحرَقَهُ بِالنّارِ ، فَلَمّا بَلَغَ ذلِكَ عائِشَةَ جَزِعَت عَلَيهِ جَزَعا شَديدا ، وقَنَتَت عَلَيهِ في دَبرِ الصَّلاةِ تَدعو عَلى مُعاوِيَةَ وعَمرٍو ، ثُمَّ قَبَضَت عِيالَ مُحَمَّدٍ إلَيها ، فَكانَ القاسِمُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أبي بَكرٍ في عِيالِها . ۴

1.الدُّهمة : السواد ، والدَّهْم : الجماعة الكثيرة (لسان العرب : ج ۱۲ ص ۲۰۹ و ۲۱۰ «دهم») .

2.آل عمران : ۱۴۵ .

3.المائدة : ۴۷ .

4.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۱۰۳ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۴۱۲ و ۴۱۳ ؛ الغارات : ج ۱ ص ۲۸۲ ـ ۲۸۵ كلاهما نحوه وراجع أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۱۷۱ و ۱۷۲ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: محدثی، جواد؛ سلطانی، محمدعلی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 73460
صفحه از 580
پرینت  ارسال به