101
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

9 / 14

نامه معاويه به امام و تهديد وى به جنگ

۲۵۳۴.كنزالفوائدـ رونوشتِ نامه معاوية بن ابى سفيان به امير مؤمنان على بن ابى طالب ـ:امّا بعد ؛ همانا خواهش نَفْس ، هر كه را در پىِ آن رود ، گم راه مى كند ؛ و آزمندى ، جستجوگرِ حِرمان پيشه را خسته مى سازد . ستوده ترينِ دو فرجام [ در دنيا و آخرت ]آن است كه به رهيافتگى بينجامد . و بسا شگفت آن كس كه هم سرزنش كند و هم ستايش ؛ هم زهد ورزد و هم رغبت ؛ هم توكّل پيشه كند و هم آزمندى! و اين مَثَل را برايت آوردم تا با فهمِ كامل در حكمتِ آن بينديشى ، و نيز براى هوا ستيزى و اندرز به نَفْس [ تو را سودمند افتد] .
اى پسر ابوطالب! به جانم سوگند ، اگر نبود آن رابطه خويشاوندى كه مرا به تو پيوند داده و پيشينه اى كه از آنِ توست ، يكى از عُقابان سپاه شامْ تو را در مى رُبود و تو را به هوا فرا مى بُرد و بر تخته سنگ هاى كوه هاى فرازمند [در مقابل ]ديدگان همه ، فرو مى كوبيد . پس تو را همچون مُشتانهْ سنگى مى يافتند كه چرخِ سنگِ ساينده ، آن را تراشيده باشد [ و آن قدر خُرد مى شدى ]كه مورچگان هم در تو جايى براى پرسه زدن نيابند .
تو آهنگِ [ اين كار] كردى ، به چنان آهنگى كه لطف و نَرمىِ هشدارْ از راه بازت نداشت . اينك اگر از آنچه اميدت را به آن دوخته اى و ديرى است در طلب آنى ، دست نكشى ، هر آينه ، تو را به آبشخورى خواهم كشاند كه دراز مدّتى در پشيمانى افتى ، البتّه اگر [ تا آن هنگام ]مجال زندگانى داشته باشى ؛ هر چند گمان دارم كه پيش از آن ، هلاك خواهى گشت . چه زشت است انديشه اى كه صاحبش را به هلاكتگاه ها كشانَد و تباهى را در دلش بپرورانَد ، تا آن گاه كه ديگر مجال گريزيش نباشد .
اكنون حق بر باطل پيروز شده و فرمان خدا چيره گشته ، حال آن كه ايشان [ حق را ]خوشايند نمى دارند ، و حجّتِ رسا و احسانِ آشكار از آنِ خداست. والسّلام!


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
100

9 / 14

كِتابُ مُعاوِيَةَ إلَى الإِمامِ يُهَدِّدُهُ بِالقِتالِ

۲۵۳۴.كنز الفوائد :نُسخَةُ كِتابِ مُعاوِيَةَ بنِ أبي سُفيانَ إلى أميرِ المُؤمِنينَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام : أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ الهَوى يُضِلُّ مَنِ اتَّبَعَهُ ، وَالحِرصَ يُتعِبُ الطّالِبَ المَحرومَ ، وأحمَدُ العاقِبَتَينِ ما هُدِيَ إلى سَبيلِ الرَّشادِ . ومِنَ العَجَبِ العَجيبِ ذامٌّ ومادِحٌ ، وزاهِدٌ وراغِبٌ ، ومُتَوَكِّلٌ وحَريصٌ ، كَلاما ضَرَبتُهُ لَكَ مَثَلاً لِتَدَبَّرَ حِكمَتَهُ بِجَميعِ الفَهمِ ، ومُبايَنَةِ الهَوى ، ومُناصَحَةِ النَّفسِ .
فَلَعَمري يَا ابنَ أبي طالِبٍ ، لَولَا الرَّحِمُ الَّتي عَطَفَتني عَلَيكَ ، وَالسَّابِقَةُ الَّتي سَلَفَت لَكَ ، لَقَد كانَ اختَطَفَتكَ بَعضُ عُقبانِ أهلِ الشّامِ ، فَصَعِدَ بِكَ فِي الهَواءِ ثُمَّ قَذَفَكَ عَلى دَكادِكِ شَوامِخِ الأَبصارِ ، فَاُلفيتَ كَسَحيقِ الفِهرِ ۱ عَلى صنِّ ۲ الصَّلابَةِ لايَجِدُ الذَّرُّ ۳ فيكَ مَرتَعا .
ولَقَد عَزَمتُ عَزمَةَ مَن لايَعطِفُهُ رِقَّةُ الإِنذارِ ، إن لَم تُبايِن ما قَرَّبتَ بِهِ أمَلَكَ وطالَ لَهُ طَلَبُكَ ، لَاُورِدَنَّكَ ۴ مَورِدا تَستَمِرُّ النَّدامَةَ إن فُسِحَ لَكَ فِي الحَياةِ ، بَل أظُنُّكَ قَبلَ ذلِكَ مِنَ الهالِكينَ ، وبِئسَ الرَّأيُ رَأيٌ يورِدُ أهلَهُ إلَى المَهالِكِ ، ويُمَنّيهِمُ العَطَبَ إلى حينَ لاتَ مَناصٍ . وقَد قُذِفَ بِالحَقِّ عَلَى الباطِلِ ، وظَهَرَ أمرُ اللّهِ وهُم كارِهونَ ، وللّهِِ الحُجَّةُ البالِغَةُ وَالمِنَّةُ الظّاهِرَةُ . وَالسَّلامُ . ۵

1.الفِهر : الحجر قدر ما يدقّ به الجوز ونحوه (لسان العرب : ج ۵ ص ۶۶ «فهر») .

2.كذا في المصدر ، وفي بحار الأنوار نقلاً عن المصدر : «مسنّ» .

3.الذرّ : صغار النمل (لسان العرب : ج ۴ ص ۳۰۴ «ذرر») .

4.في المصدر : «ولاُوردنّك» ، والتصحيح من بحار الأنوار نقلاً عن المصدر .

5.كنز الفوائد : ج ۲ ص ۴۲ ، بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۱۲۷ ح ۴۱۵ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: حسینی، سید ابوالقاسم؛ محدثی، جواد
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 64661
صفحه از 604
پرینت  ارسال به