111
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

۲۵۳۸.وقعة صِفّينـ به نقل از شعبى ـ: على عليه السلام به معاويه پيام داد : «به مبارزه من بيا و اين دو سپاه را از جنگ ، بركنار دار . آن گاه ، هر كس ديگرى را كشت ، خلافت از آنِ او باشد» .
عمرو [ به معاويه] گفت : آن مرد با تو انصاف ورزيده است .
معاويه گفت : من خوش نمى دارم كه با آن بى پرواىِ دلير ، مبارزه كنم . شايد به خلافتِ [ پس از مرگ من ]طمع بسته اى!
آن گاه كه معاويه پاسخى نداد ، على عليه السلام گفت : «دريغا! از معاويه فرمان بُرده مى شود و از من نمى شود؟ هيچ امّتى ، جز اين امّت ، در عين اقرار به پيامبرش با اهل بيت او نجنگيده است» .

۲۵۳۹.وقعة صِفّينـ به نقل از عمرو بن شمر ـ: على عليه السلام ميان دو صف ايستاد و چند بار ندا داد : «اى معاويه!» . معاويه گفت : از او بپرسيد چه مى خواهد . گفت : «دوست مى دارم خود را به من نشان دهد تا با او كلمه اى سخن بگويم» .
معاويه ، همراهِ عمرو بن عاص ، نمودار شد . آن گاه كه آن دو به على عليه السلام نزديك شدند ، وى به عمرو عنايت نكرد و به معاويه گفت : «واى بر تو! بر چه پايه ، اين افراد ميان من و تو به نبرد پردازند و يكديگر را با شمشير زنند؟ به مبارزه من بيا ، [ بر اين قرار كه] هر كس حريفش را كُشت ، خلافت از آنِ او گردد» .
معاويه به عمرو روى كرد و گفت : اى ابوعبد اللّه ! رأى تو در اين ميان چيست؟ آيا با او مبارزه كنم؟
عمرو گفت : به راستى ، آن مرد با تو انصاف ورزيد . بدان كه اگر از اين كار سر باز زنى ، تا يك عرب باقى است ، بر تو و نسلت همواره دشنام خواهد بود .
معاويه گفت : اى عمرو بن عاص! كسى چون من از نَفْسِ خويش فريب نمى خورَد . به خدا سوگند ، هر مردى كه به نبردِ فرزند ابوطالب رفته ، هر آينه ، زمين از خونش سيراب گشته است .
آن گاه ، همراهِ عمرو بازگشت تا به انتهاى صف ها رسيد . على عليه السلام چون اين صحنه را ديد ، خنديد و به جايگاهِ خود بازگشت .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
110

۲۵۳۸.وقعة صفّين عن الشعبي :أرسَلَ عَِليٌّ إلى مُعاوِيَةَ : أنِ ابرُز لي وأَعفِ الفَريقَينِ مِنَ القِتالِ ، فَأَيُّنا قَتَلَ صاحِبَهُ كانَ الأَمرُ لَهُ .
قالَ عَمرٌو : لَقَد أنصَفَكَ الرَّجُلُ .
فَقالَ مُعاوِيَةُ : إنّي لَأَكرَهُ أن اُبارِزَ الأَهوَجَ الشُّجاعَ ، لَعَلَّكَ طَمِعتَ فيها يا عَمرُو .
فَلَمّا لَم يُجِب قالَ عَلِيٌّ : وا نَفساه ، أيُطاعُ مُعاوِيَةُ واُعصى ؟ ! ما قاتَلَت اُمَّةٌ قَطُّ أهلَ بَيتِ نَبِيِّها وهِيَ مُقِرَّةٌ بِنَبِيِّها إلّا هذِهِ الاُمَّةَ . ۱

۲۵۳۹.وقعة صفّين عن عمرو بن شمر :قامَ عَلِيٌّ بَينَ الصَّفَّينِ ثُمَّ نادى : يا مُعاوِيَةُ ، يُكَرِّرُها . فَقالَ مُعاوِيَةُ : اِسأَلوهُ ، ما شَأنُهُ ؟ قالَ : اُحِبُّ أن يَظهَرَ لي فَاُكَلِّمَهُ كَلِمَةً واحدةً .
فَبَرَزَ مُعاوِيَةُ ومَعَهُ عَمرُو بنُ العاصِ ، فَلَمّا قارَباهُ لَم يَلتَفِت إلى عَمرٍو ، وقالَ لِمُعاوِيَةَ : وَيحَكَ ، عَلامَ يَقتَتِلُ النّاسُ بَيني وبَينَكَ ، ويَضرِبُ بَعضُهُم بَعضا ؟ ! اُبرُز إلَيَّ ؛ فَأَيُّنا قَتَلَ صاحِبَهُ فَالأَمرُ لَهُ .
فَالتَفَتَ مُعاوِيَةُ إلى عَمرٍو فَقالَ : ما تَرى يا أبا عَبدِ اللّهِ فيما ها هُنا ، اُبارِزُهُ ؟
فَقالَ عَمرٌو : لَقَد أنصَفَكَ الرَّجُلُ ، وَاعلَم أنَّهُ إن نَكَلتَ عَنهُ لَم تَزَل سَبَّةً عَلَيكَ وعَلى عَقِبِكَ ما بَقِيَ عَرَبِيٌّ .
فَقالَ مُعاوِيَةُ : يا عَمرَو بنَ العاصِ ، لَيسَ مِثلي يُخدَعُ عَن نَفسِهِ ، وَاللّهِ ما بارَزَ ابنُ أبي طالِبٍ رَجُلاً قَطُّ إلّا سَقَى الأَرضَ مِن دَمِهِ ! ثُمَّ انصَرَفَ راجِعا حَتَّى انتَهى إلى آخِرِ الصُّفوفِ ، وعَمرٌو مَعَهُ . فَلَمّا رَأى عَلِيٌّ عليه السلام ذلِكَ ضَحِكَ ، وعادَ إلى مَوقِفِهِ . ۲

1.وقعة صفّين : ص ۳۸۷ وراجع تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۴۲ والكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۸۳ ومروج الذهب : ج ۲ ص ۳۹۶ والأخبار الطوال : ص ۱۷۶ والمناقب للخوارزمي : ص ۲۳۷ ح ۲۴۰ والبداية والنهاية : ج ۷ ص ۲۷۲ .

2.وقعة صفّين : ص ۲۷۴ ؛ شرح نهج البلاغة : ج ۵ ص ۲۱۷ ، الإمامة والسياسة : ج ۱ ص ۱۲۶ نحوه وراجع أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۸۵ والعقد الفريد : ج ۳ ص ۳۳۴ وجواهر المطالب : ج ۲ ص ۳۸ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: حسینی، سید ابوالقاسم؛ محدثی، جواد
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 76232
صفحه از 604
پرینت  ارسال به