127
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

9 / 22

پاسخِ امام

۲۵۴۸.وقعة صِفّين :چون نامه معاويه به على عليه السلام رسيد ، آن را خواند و گفت : «شگفتا از معاويه و نامه اش!» . سپس عبيد اللّه بن ابى رافع ، كاتبِ خويش را خواست و گفت : «به معاويه بنويس :
امّا بعد؛ نامه ات مرا رسيد . گفته اى اگر تو و ما مى دانستيم جنگ با ما و تو چه مى كند ، هرگز با يكديگر به نبرد بر نمى خاستيم . [ بدان] من و تو را از جنگ ، نهايتى است كه فرا نرسيده است . اگر من براى خدا كشته شوم و سپس زنده گردم ، آن گاه هفتاد بار كشته و ديگر بار زنده شوم ، از سختكوشى براى خدا و جهاد با دشمنان او دست برنمى دارم .
و امّا اين كه گفته اى از عقل هاى ما آن قدر باقى مانده كه با آن ، بر گذشته پشيمانى خوريم ؛ پس [ بدان كه] من نه از عقلم كاسته شده و نه از كارم پشيمانم .
و امّا اين كه [ حكومتِ] شام را خواسته اى ؛ من چنان نباشم كه آنچه را ديروز از تو دريغ داشته ام ، امروز به تو عطا كنم .
و امّا اين كه ما در بيم [ از مرگ] و اميد [ به زنده ماندن] يكسانيم ؛ تو در شك ، بيش از من در يقين ، پايدار نيستى ، و شاميان بر دنيا ، حريص تر از عراقيان بر آخرت نيستند .
و امّا اين كه گفته اى ما فرزندان عبد مناف هستيم و ما را بر يكديگر برترى نيست ؛ به جانم سوگند ، ما فرزندانِ يك پدريم ؛ ليكن اميّه همانند هاشم ، حَرْب همچون عبد المطّلب ، ابو سفيان چون ابو طالب ، مهاجر [ در راه خدا ]مانند آزاد شده [ به دست پيامبر خدا] ، و حق پيشه مثل باطل پيشه نباشد . افزون بر اينها ، فضيلتِ نبوّت از آنِ [ خاندان] ماست كه با آن ، [ كافرانِ ]گردنفراز را گردن شكستيم و [ مؤمنانِ ]سرشكسته را سربلند ساختيم . والسّلام!» .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
126

9 / 22

جَوابُ الإِمامِ

۲۵۴۸.وقعة صفّين :فَلَمّا انتَهى كِتابُ مُعاوِيَةَ إلى عَلِيٍّ قَرَأَهَ ، ثُمَّ قالَ : العَجَبُ لِمُعاوِيَةَ وكِتابِهِ ! ثُمَّ دَعا عَلِيٌّ عُبَيدَ اللّهِ بنَ أبي رافِعٍ كاتِبَهُ ، فَقالَ : اُكتُب إلى مُعاوِيَةَ :
أمّا بَعد ؛ فَقَد جاءَني كِتابُكَ ، تَذكُرُ أنَّكَ لَو عَلِمتَ وعَلِمنا أنَّ الحَربَ تَبلُغُ بِنا وبِكَ ما بَلَغَت لَم يَجنِها بَعضُنا عَلى بَعضٍ ، فَإِنّا وإيّاكَ مِنها في غايَةٍ لَم تَبلُغها ، وإنّي لَو قُتِلتُ في ذاتِ اللّهِ وحَييتُ ، ثُمَّ قُتِلتُ ثُمَّ حَييتَ سَبعينَ مَرَّةً ، لَم أرجِع عَنِ الشِّدَّةِ في ذاتِ اللّهِ ، وَالجِهادِ لِأَعداءِ اللّهِ . وأمّا قَولُكَ : إنَّهُ قَد بَقِيَ مِن عُقولِنا ما نَندَمُ بِهِ عَلى ما مَضى ، فَإِنّي ما نَقَصتُ عَقلي ، ولا نَدِمتُ عَلى فِعلي . فَأَمّا طَلَبُكَ الشّامَ ، فَإِنّي لَم أكُن لِاُعطِيَكَ اليَومَ ما مَنَعتُكَ مِنها أمسِ . وأمَّا استِواؤُنا فِي الخَوفِ وَالرَّجاءِ ؛ فَإِنَّكَ لَستَ أمضى عَلَى الشَّكِّ مِنّي عَلَى اليَقينِ ، ولَيسَ أهلُ الشّامِ بِأَحرَصَ عَلَى الدُّنيا مِن أهلِ العِراقِ عَلَى الآخِرَةِ . وأمّا قَولُكَ : إنّا بَنو عَبدِ مَنافٍ لَيس لِبَعضِنا عَلى بَعضٍ فَضلٌ ؛ فَلَعَمري إنّا بَنو أبٍ واحِدٍ ، ولكِن لَيسَ اُمَيَّةُ كَهاشِمٍ ، ولا حَربٌ كَعَبدِ المُطَّلِبِ ، ولا أبو سُفيانَ كَأَبي طالِبٍ ، ولَا المُهاجِرُ كَالطَّليقِ ، ولَا المُحِقُّ كَالمُبطِلِ . وفي أيدينا بَعدُ فَضلُ النُّبُوَّةِ الَّتي أذلَلنا بِهَا العَزيزَ ، وأعزَزنا بِهَا الذَّليلَ . وَالسَّلامُ . ۱

1.وقعة صفّين : ص ۴۷۱ ، كنز الفوائد : ج ۲ ص ۴۵ ، بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۱۳۰ ح ۴۱۶ ؛ مروج الذهب : ج ۳ ص ۲۲ ، الأخبار الطوال : ص ۱۸۷ ، الإمامة والسياسة : ج ۱ ص ۱۳۸ ، المناقب للخوارزمي : ص ۲۵۶ ح ۲۴۰ كلّها نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: حسینی، سید ابوالقاسم؛ محدثی، جواد
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 63498
صفحه از 604
پرینت  ارسال به