۲۵۴۹.امام على عليه السلامـ برگرفته نامه او به معاويه در پاسخِ نامه اى از اوـ: امّا اين كه [ حكومت ]شام را از من خواسته اى ؛ من آن نباشم كه آنچه را ديروز از تو دريغ داشتم ، امروز به تو عطا كنم .
و امّا اين كه گفته اى همانا جنگْ [ مردمِ ]عرب را در كام بُرده و تنها نيم جان هايى از ايشان باقى مانده است ؛ بدان كه هر كس حقْ او را در كام كشد ، به بهشت رهسپار مى گردد و هر كس باطلْ او را در كام فرو بَرَد ، رهسپارِ آتش خواهد گشت .
و امّا اين كه ما در جنگ و سپاه يكسانيم ؛ پس پايدارى تو در شك ، بيش از پايدارى من در يقين نيست و شاميان نيز به دنيا حريص تر از عراقيان به آخرت نيستند.
و امّا اين كه گفته اى ما فرزندانِ عبد مناف هستيم ؛ پس ما همانيم ، ليكن اميّه همچون هاشم ، حَرْب همانند عبد المطّلب ، ابوسفيان مثل ابو طالب ، مهاجر مانند آزاد شده ، پاكيزه نَسَب مثلِ ملحق شده [ به ديگران ، به دليل ناشناخته بودن نَسَب] ، حقْ پيشه همانند باطلْ پيشه ، و مؤمن همچون تباهكار نيست . و هر آينه ، بد بازمانده اى است آن كه بازمانده پيشينيانى باشد كه در آتش جهنّم فرو افتاده اند!
از اين فراتر ، فضيلت نبوّت در دست ماست كه با آن ، [كافرانِ]گردنفراز را گردن شكستيم و [مؤمنانِ ]سرشكسته را سربلندى بخشيديم . آن گاه كه خداوند [ مردمِ ]عرب را گروه گروه به دين خود درآورْد و اين امّت ، به دلخواه يا به ناچار ، تسليمِ آن شدند ، شما در زمره كسانى بوديد كه يا به ميل و يا از بيم ، در اين دين درآمدند ، حال آن كه ديندارانِ پيشين ، با پيشينه شان رستگارى ، و مهاجرانِ آغازين ، با هجرتشان فضيلت يافته بودند . پس براى شيطان ، در خودْ بهره اى قرار نده ، و بر خويش راهى باز نكن!