۲۵۶۳.الصراط المستقيمـ به نقل از عمرو بن عاص ، در باب روز غرّش ـ: آفرين خداى بر فرزند ابو طالب! چه فراوان بود حضور او در جنگ! هنوز صداى او در پيشاپيش سپاه در گوشم بود كه آوايش را از پَسِ لشكر مى شنيدم ؛ و هنوز بانگش از جناح راست به گوشم مى رسيد كه آن را از جناح چپ در مى يافتم .
10 / 3
دعاى امام در شب و روز غرّش
۲۵۶۴.مُهَج الدعواتـ به نقل از ابن عبّاس ـ: در [ يك] شب [ از شب هاى] صِفّين ، به امير مؤمنان گفتم : آيا نمى بينى دشمنان گِردِ ما را گرفته اند؟
فرمود : «و اين تو را به وحشت افكنده است؟» .
گفتم : آرى .
فرمود : «بار خدايا! به تو پناه مى برم از اين كه در حكومتِ تو بيداد بينم ، در بى نيازى ات ، فقير گردم ، در سلامتت تباهى پذيرم ، و در حالى كه كار به دست توست ، شكست خورَم» .
۲۵۶۵.وقعة صِفّينـ به نقل از جابر بن عُمَير انصارى ـ: به خدا سوگند ، گويى هم اينك صداى على عليه السلام را در روز غرّش مى شنوم كه به سوى شاميان روان بود ؛ و اين ، پس از آن بود كه آسياب پيكار مَذحِجيان [ از سپاه على عليه السلام ] با [ مردمِ] عَك و لُخم و جُذام و نيز اشعريان ، از هنگام بالا آمدن آفتاب تا نيم روز ، چنان سخت به گردش درآمد كه موى ها از [ هولِ] آن سپيد مى شود .
پس على عليه السلام گفت : «تا چند اين دو گروه را به هم وا گذاريم؟ آنان نابود شدند ، حال آن كه شما ايستاده ايد و به ايشان مى نگريد . آيا از خشم خدا بيم نداريد؟» .
سپس روى به قبله نهاد و دستش را به سوى خداوند برافراشت و ندا در داد : «اى خدا ! اى رحمان ! اى رحيم ! اى يگانه ! اى يكتا ! اى بى نيازِ نياز برآور ! اى خدا ! اى خداىِ محمّد ! بار خدايا! به سوى تو گام ها برداشته ، و دست ها برافراشته ، و گردن ها بركشيده ، ديدگان خيره ، و نيازها خواسته شده اند .
بار خدايا! به تو شكايت مى آوريم از نبودِ پيامبرمان و پُر شمارىِ دشمنمان و پراكندگىِ آرمان هامان .
«اى پروردگار ما! ميان ما و قوممان ، به حق راهى بگشا ، كه تو بهترينِ گشايندگانى» .[ » سپس گفت : «] به بركت خدا پيش رويد» . و آن گاه ندا داد : «كلمه تقوا اين است : لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر!» .