11 / 2
دعاى امام پيش از برافراشته شدنِ قرآن ها
۲۵۶۹.مهج الدعواتـ به نقل از سعد بن عبد اللّه ـ: اين دعا ، دعايى است كه پيش از برافراشته شدنِ قرآن هاى شريف ، على ـ كه درودهاى خدا بر او باد ـ آن را خواند . [ راوى پيش از نقل دعا ، سخنى به اين مضمون گفت كه ]ابليس با صدايى كه برخى از سپاهيان هم شنيدند ، فرياد برآورده و به معاويه و يارانش گوشزد كرد كه قرآن هاى فرازمند را به حيله گرى بالا بگيرند ؛ و خوارج نيز به سود معاويه و در مسير شبهه افكنى هايش ، اين نداى ابليس را اجابت كردند . آن گاه ، سپاه معاويه قرآن ها را برافراشتند و بدين سان ، ياران امير مؤمنان دچار اختلاف شدند ؛ همچنان كه در پيروى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در زمان حياتش اختلاف نمودند . پس امام عليه السلام به دعا پرداخت و گفت :
«بار خدايا! تو را مى خواهم كه از سختىِ بلا و سرزنش دشمنان به سلامت برون آيم .
بار خدايا! گناهم را برايم بيامرز ، كردارم را پاك ساز ، و اشتباهاتم را بِشُوى ، كه من ناتوانم ، مگر آن كه تو توانم بخشى . و مرا خِرَدى روزى ساز كه با آن ، درِ نادانى را بر بندى ، و دانشى كه با آن ، [ پرده هاى] جهل را وا گشايى ، و يقينى كه با آن ، شك را از من بزدايى ، و دريافتى كه با آن ، مرا از فتنه هاى دشوار برون آورى ، و نورى كه با آن ، در ميان انسان ها راه سپارم و در تاريكى ها راه بجويم .
بار خدايا! برايم به سامان آور گوشم ، چشمم ، مويم ، پوستم و قلبم را ؛ سامانى پايدار كه ديگر اعضاى پيكرم را با آن به صلاح آورى . از تو آسايش به هنگام مرگ و بخشايش به گاهِ حساب كشى طلب مى كنم .
بار خدايا! از تو مى خواهم به هر كارى كه آن را بيشتر دوست مى دارى و به تو نزديك تر است ، مرا مشغول دارى . آن گاه ، گرامى ترين كارها نزد خويش را به من باز افكن و در آن ، مرا نيرو ، راستى ، كوشايى ، و نشاطى از جانب خود عطا فرما .
سپس چنانم كن كه براى طلبِ خشنودى تو كار كنم و آن گونه كه بندگان شايسته ات را توفيق داده اى ، زندگى به سر بَرَم . آن گاه ، چنانم ساز كه اين گونه زيستن را به بهايى اندك نفروشم و چيز ديگرى را جانشين آن نكنم ؛ و در گشايش و سختى و تن آسايى و فراموشى و رياورزى و شهرت خواهى ، آن را دگرگون مساز ، تا آن كه مرا بر همان حال بميرانى . گرامى ترين قتل در راه خويش را نصيبم گردان ، چنان كه تو را و پيامبرت را يارى كنم و زندگانى پايدار را به بهاى دنيا بخرم ؛ و از خشنودىِ نزد خويش بى نيازم فرما ...!» .