11 / 3
بر افراشته شدنِ قرآن ها
۲۵۷۰.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو مِخنَف ـ: چون عمرو بن عاص ديد كه عراقيان كار را بر ايشان سخت كرده اند و بيمِ هلاكِ سپاه شام مى رود ، به معاويه گفت : آيا تو را پيشنهادى بدهم كه ما را همبستگى و ايشان را گسستگى افزايد؟
گفت : آرى .
گفت: قرآن ها را بر مى افرازيم و سپس مى گوييم: هر چه در اين قرآن هاست،ميان ما و شما داورى كند.اگر برخى از ايشان ، اين را نپذيرند ، برخى ديگر خواهند گفت : «آرى ؛ رواست كه آن را بپذيريم» و بدين سان ، ميانشان گسستگى پديد خواهد آمد . و اگر بگويند : «آرى ، به حكم قرآن تن مى دهيم» ، آن گاه ما اين كشتار را از خويش وا مى گشاييم و جنگ را به وقتى معيّن يا نامعيّن وا مى نهيم .
پس قرآن ها را بر نيزه ها برافراشتند و گفتند : اين است كتاب خداى عز و جل كه ميان ما و شما حكم مى كند . [ و اگر اين داورى را نپذيريد و جنگ ادامه يابد ]پس از شاميان ، چه كس مرزبان ايشان خواهد بود و پس از عراقيان ، چه كس حريم ايشان را پاس خواهد داشت؟
چون سپاه على عليه السلام ، قرآن هاى برافراشته را ديدند، گفتند: كتاب خداى عز و جل را اجابت مى كنيم و به آن باز مى گرديم.
۲۵۷۱.تاريخ اليعقوبى :ياران على عليه السلام برتاختند و بر ياران معاويه چيرگى قاطعى يافتند تا اين كه به معاويه بس نزديك شدند . آن گاه ، معاويه اسبش را خواست تا با آن بگريزد .
عمرو بن عاص به وى گفت : به كدام سو [ مى روى]؟
گفت : مى بينى چه پيش آمده است! آيا انديشه اى دارى؟
گفت : تنها يك چاره باقى مانده است : قرآن ها را برافرازى و ايشان را به حكم آن فرا خوانى و بدين سان ، آنان را باز دارى و شدّتشان را در هم شكنى و در نيروشان سستى افكنى .
معاويه گفت : آنچه خواهى ، كن!
پس قرآن ها را برافراشتند و ياران على عليه السلام را به داورىِ قرآن فرا خواندند و گفتند : شما را به كتاب خدا فرا مى خوانيم .
على عليه السلام گفت : «اين ، نيرنگ است . ايشان اهلِ قرآن نيستند» .
اشعث بن قيس كِنْدى به اعتراض برخاست ـ معاويه پيش تر دلش را به دست آورده ، طىّ نامه اى او را به سوى خود فرا خوانده بود ـ و گفت : آنان ما را به حق دعوت كرده اند .
على عليه السلام گفت : «همانا جز اين نيست كه ايشان با شما نيرنگ مى بازند و قصد دارند شما را از خود ، باز دارند» .
اشعث گفت : به خدا سوگند ، اگر دعوتشان را نپذيرى ، از تو كناره خواهم گرفت .
يمنى ها به اشعث گرويدند و او گفت : به خدا سوگند ، يا دعوت ايشان را اجابت مى كنى و يا تو و يارانت را ، به ايشان مى سپاريم!