165
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

11 / 3

بر افراشته شدنِ قرآن ها

۲۵۷۰.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو مِخنَف ـ: چون عمرو بن عاص ديد كه عراقيان كار را بر ايشان سخت كرده اند و بيمِ هلاكِ سپاه شام مى رود ، به معاويه گفت : آيا تو را پيشنهادى بدهم كه ما را همبستگى و ايشان را گسستگى افزايد؟
گفت : آرى .
گفت: قرآن ها را بر مى افرازيم و سپس مى گوييم: هر چه در اين قرآن هاست،ميان ما و شما داورى كند.اگر برخى از ايشان ، اين را نپذيرند ، برخى ديگر خواهند گفت : «آرى ؛ رواست كه آن را بپذيريم» و بدين سان ، ميانشان گسستگى پديد خواهد آمد . و اگر بگويند : «آرى ، به حكم قرآن تن مى دهيم» ، آن گاه ما اين كشتار را از خويش وا مى گشاييم و جنگ را به وقتى معيّن يا نامعيّن وا مى نهيم .
پس قرآن ها را بر نيزه ها برافراشتند و گفتند : اين است كتاب خداى عز و جل كه ميان ما و شما حكم مى كند . [ و اگر اين داورى را نپذيريد و جنگ ادامه يابد ]پس از شاميان ، چه كس مرزبان ايشان خواهد بود و پس از عراقيان ، چه كس حريم ايشان را پاس خواهد داشت؟
چون سپاه على عليه السلام ، قرآن هاى برافراشته را ديدند، گفتند: كتاب خداى عز و جل را اجابت مى كنيم و به آن باز مى گرديم.

۲۵۷۱.تاريخ اليعقوبى :ياران على عليه السلام برتاختند و بر ياران معاويه چيرگى قاطعى يافتند تا اين كه به معاويه بس نزديك شدند . آن گاه ، معاويه اسبش را خواست تا با آن بگريزد .
عمرو بن عاص به وى گفت : به كدام سو [ مى روى]؟
گفت : مى بينى چه پيش آمده است! آيا انديشه اى دارى؟
گفت : تنها يك چاره باقى مانده است : قرآن ها را برافرازى و ايشان را به حكم آن فرا خوانى و بدين سان ، آنان را باز دارى و شدّتشان را در هم شكنى و در نيروشان سستى افكنى .
معاويه گفت : آنچه خواهى ، كن!
پس قرآن ها را برافراشتند و ياران على عليه السلام را به داورىِ قرآن فرا خواندند و گفتند : شما را به كتاب خدا فرا مى خوانيم .
على عليه السلام گفت : «اين ، نيرنگ است . ايشان اهلِ قرآن نيستند» .
اشعث بن قيس كِنْدى به اعتراض برخاست ـ معاويه پيش تر دلش را به دست آورده ، طىّ نامه اى او را به سوى خود فرا خوانده بود ـ و گفت : آنان ما را به حق دعوت كرده اند .
على عليه السلام گفت : «همانا جز اين نيست كه ايشان با شما نيرنگ مى بازند و قصد دارند شما را از خود ، باز دارند» .
اشعث گفت : به خدا سوگند ، اگر دعوتشان را نپذيرى ، از تو كناره خواهم گرفت .
يمنى ها به اشعث گرويدند و او گفت : به خدا سوگند ، يا دعوت ايشان را اجابت مى كنى و يا تو و يارانت را ، به ايشان مى سپاريم!


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
164

11 / 3

رَفعُ المَصاحِفِ

۲۵۷۰.تاريخ الطبري عن أبي مخنف :لَمّا رَأى عَمرُو بنُ العاصِ أنَّ أمرَ أهلِ العِراقِ قَدِ اشتَدَّ ، وخافَ في ذلِكَ الهَلاكَ ، قالَ لِمُعاوِيَةَ : هَل لَكَ في أمرٍ أعرِضُهُ عَلَيكَ لا يَزيدُنا إلَا اجتِماعا ، ولا يَزيدُهُم إلّا فُرقَةً ؟ قالَ : نَعَم .
قالَ : نَرفَعُ المَصاحِفَ ثُمَّ نَقولُ : ما فيها حَكَمٌ بَينَنا وبَينَكُم ، فَإِن أبى بَعضُهُم أن يَقبَلَها وَجَدتُ فيهِم مَن يَقولُ : بَلى يَنبَغي أن نَقبَلَ ، فَتَكونُ فُرقَةٌ تَقَعُ بَينَهُم ، وإن قالوا : بَلى نَقبَلُ ما فيها ، رَفَعنا هذَا القِتالَ عَنّا وهذِهِ الحَربَ إلى أجَلٍ أو إلى حينٍ .
فَرَفَعُوا المَصاحِفَ بِالرِّماحِ وقالوا : هذا كِتابُ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ بَينَنا وبَينَكُم ، مَن لِثُغورِ أهلِ الشّامِ بَعدَ أهلِ الشّامِ ؟ ومَن لِثُغورِ أهلِ العِراقِ بَعدَ أهلِ العِراقِ !
فَلَمّا رَأَى النّاسُ المَصاحِفَ قَد رُفِعَت ، قالوا : نُجيبُ إلى كِتابِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ ونُنيبُ إلَيهِ . ۱

۲۵۷۱.تاريخ اليعقوبي :زَحَفَ أصحابُ عَلِيٍّ وظَهَروا عَلى أصحابِ مُعاوِيَةَ ظُهورا شَديدا ، حَتّى لَصِقوا بِهِ ، فَدَعا مُعاوِيَةُ بِفَرَسِهِ لِيَنجُوَ عَلَيهِ .
فَقالَ لَهُ عَمرُو بنُ العاصِ : إلى أينَ ؟
قالَ : قَد نَزَلَ ما تَرى ، فَما عِندَكَ ؟
قالَ : لَم يَبقَ إلّا حيلَةٌ واحِدَةٌ ؛ أن تَرفَعَ المَصاحِفَ ، فَتَدعُوَهُم إلى ما فيها ، فَتَستَكِفَّهُم ، وتُكَسِّرَ مِن حَدِّهِم ، وتَفُتَّ في أعضادِهِم .
قالَ مُعاوِيَةُ : فَشَأنَكَ ! فَرَفَعُوا المَصاحِفَ ، ودَعَوهُم إلَى التَّحَكُّمِ بِما فيها ، وقالوا : نَدعوكُم إلى كِتابِ اللّهِ .
فَقالَ عَلِيٌّ : إنَّها مَكيدَةٌ ، ولَيسوا بِأَصحابِ قُرآنٍ .
فَاعتَرَضَ الأَشعَثُ بنُ قَيسٍ الكِندِيُّ ـ وقَد كانَ مُعاوِيَةُ استَمالَهُ ، وكَتَبَ إلَيهِ ودَعاهُ إلى نَفسِهِ ـ فَقالَ : قَد دَعَا القَومُ إلَى الحَقِّ !
فَقالَ عَلِيٌّ عليه السلام : إنَّهُم إنَّما كادوكُم ، وأرادوا صَرفَكُم عَنهُم .
فَقالَ الأَشعَثُ : وَاللّهِ ، لَئِن لَم تُجِبهُمُ انصَرَفتُ عَنكَ .
ومالَتِ اليَمانِيَّةُ مَعَ الأَشعَثِ ، فَقالَ الأَشعَثُ : وَاللّهِ ، لَتُجيبَنَّهُم إلى ما دَعَوا إلَيهِ ، أو لَنَدفَعَنَّكَ إلَيهِم بِرُمَّتِكَ . ۲

1.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۴۸ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۸۶ ، الإمامة والسياسة : ج ۱ ص ۱۳۵ ، البداية والنهاية : ج ۷ ص ۲۷۳ كلاهما نحوه .

2.تاريخ اليعقوبي : ج ۲ ص ۱۸۸ وراجع أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۹۸ والعقد الفريد : ج ۳ ص ۳۴۰ والفتوح : ج ۳ ص ۱۸۰ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: حسینی، سید ابوالقاسم؛ محدثی، جواد
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 63506
صفحه از 604
پرینت  ارسال به