265
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

14 / 6

اندرز امام به عمرو بن عاص

۲۶۱۶.وقعة صِفّينـ به نقل از شقيق بن سَلَمه ـ: على عليه السلام ، نامه اى به عمرو بن عاص نوشت و چنين اندرز و رهنمودش داد :
«امّا بعد ؛ به راستى دنيا ، [ آدمى را] از هر چيز جز خودش باز مى دارد و دنيادار ، هيچ بهره اى از آن نمى گيرد ، مگر اين كه [ دريچه] طمعى [ تازه] به رويش مى گشايد كه ميل به دنيا را در او مى افزايد و هرگز وى با آنچه به دست آورده ، از آنچه به دست نياورده ، بى نياز نمى شود ؛ و در پسِ اين همه ، بايد آنچه را گرد آورده ترك كند . نيك بخت آن است كه از ديگران پند پذيرد . سپس ابو عبد اللّه ! اَجر خود را تباه مكن و با معاويه در باطل خواهى اش همدست مشو!» .
آن گاه ، عمرو بن عاص به وى پاسخ نوشت : امّا بعد ؛ مايه صلاح و اُلفت ما ، بازگشت به حقّ است . به راستى ، ما قرآن را ميان خود داور ساخته ايم . پس ما را به آن اجابت كن . هر يك از ما به آنچه قرآن حكم كند ، تن سپرده است و [ بدين سان ]پس از اين كشمكش ، مردم عذر او را خواهند پذيرفت . والسلام!
پس على عليه السلام به او نوشت : «امّا بعد ؛ آنچه از دنيا كه تو را دلبسته خويش كرده و سبب شده كه به آن اشتياق يابى و اعتماد كنى ، به تو پشت خواهد كرد و از تو جدا خواهد شد . پس به دنيا اعتماد مكن كه سخت فريبنده است . و اگر از آنچه گذشته ، عبرت پذيرى ، آينده را حفظ مى كنى و از آنچه به تو اندرز داده مى شود ، سود مى يابى . والسّلام!» .
و عمرو به وى پاسخ داد : امّا بعد ؛ آن كس انصاف ورزيده كه قرآن را پيشواى خود ساخته و مردم را به احكامش فرا خوانده است . پس اى ابو الحسن! صبر پيشه كن كه من تو را جز به مقصدى كه قرآن مى رساندت ، نمى رسانم .

14 / 7

مذاكرات داوران

۲۶۱۷.شرح نهج البلاغةـ به نقل از ابو جَناب كَلبى ـ: آن گاه كه عمرو و ابو موسى در دَومَة الجَندَل ديدار كردند ، عمرو شروع كرد به پيش انداختن ابوموسى در سخن گفتن و به وى مى گفت : تو پيش از من از اصحاب پيامبر خدا بوده اى و سنّ و سال تو نيز از من بيشتر است . پس نخست ، تو سخن بگو و سپس من سخن خواهم گفت .
رفته رفته ، عمرو ، اين شيوه را ميان خودشان به شكل سنّت و عادت درآورد . و جز اين نبود كه اين كار ، نيرنگ و فريب و حيله اى بود تا وى را پيش اندازد و ابو موسى ، نخستْ على را خلع كند و آن گاه ، او خود ، رأيش را ابراز دارد .
ابن ديزيل در كتاب صفّين آورده است : عمرو ، فرازِ مجلس را به وى بخشيد و پيش از وى سخن نمى گفت و پيش نمازى را به وى ارزانى كرد و پيش از وى به غذا خوردن مشغول نمى شد و هر گاه خطابش مى كرد ، بهترين عنوان ها را برايش به كار مى برد و به وى مى گفت : اى هم نشين پيامبر خدا!
بدين سان ، ابو موسى به وى اطمينان ورزيد و گمان كرد كه عمرو به وى خيانت نخواهد كرد .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
264

14 / 6

نَصيحَةُ الإِمامِ لِعَمرِو بنِ العاصِ

۲۶۱۶.وقعة صفّين عن شقيق بن سلمة :كَتَبَ عَلِيٌّ إلى عَمرِو بنِ العاصِ يَعِظُهُ ويُرشِدُهُ : أمّا بَعدُ ؛ فَإِنَّ الدُّنيا مَشغَلَةٌ عَن غَيرِها ، ولَم يُصِب صاحِبُها مِنها شَيئا إلّا فَتَحَت لَهُ حِرصا يَزيدُهُ فيها رَغبَةً ، ولَن يَستَغنِيَ صاحِبُها بِما نالَ عَمّا لَم يَبلُغهُ ، ومِن وَراءِ ذلِكَ فِراقُ ما جَمَعَ . وَالسَّعيدُ مَن وُعِظَ بِغَيرِهِ ؛ فَلا تُحبِط ـ أبا عَبدِ اللّهِ ـ أجرَكَ ، ولا تُجارِ مُعاوِيَةَ في باطِلِهِ .
فَأَجابَهُ عَمرُو بنُ العاصِ : أمّا بَعدُ ؛ فَإِنَّ ما فيهِ صَلاحُنا واُلفَتُنَا الإِنابَةُ إلَى الحَقِّ ، وقَد جَعَلنَا القُرآنَ حَكَما بَينَنا ، فَأَجِبنا إلَيهِ . وصَبرَ الرَّجُلُ مِنّا نَفسَهُ عَلى ما حَكَمَ عَلَيهِ القُرآنُ ، وعَذَرَهُ النّاسُ بَعدَ المُحاجَزَةِ . وَالسَّلامُ .
فَكَتَبَ إلَيهِ عَلِيٌّ : أمّا بَعدُ فَإِنَّ الَّذي أعجَبَكَ مِنَ الدُّنيا مِمّا نازَعَتكَ إلَيهِ نَفسُكَ ووَثِقتَ بِهِ مِنها لَمُنقَلِبٌ عَنكَ ، ومُفارِقٌ لَكَ ؛ فَلا تَطمَئِنَّ إلَى الدُّنيا ؛ فَإِنَّها غَرَّارَةٌ . ولَوِ اعتَبَرتَ بِما مَضى لَحَفِظتَ ما بَقِيَ ، وَانتَفَعتَ بِما وُعِظتَ بِهِ . وَالسَّلامُ .
فَأَجابَهُ عَمرٌو : أمّا بَعدُ ؛ فَقَد أنصَفَ مَن جَعَلَ القُرآنَ إماما ، ودَعَا النّاسَ إلى أحكامِهِ . فَاصبِر أبا حَسنٍ ، وأنَا غَيرُ مُنيلِكَ إلّا ما أنالَكَ القُرآنُ . ۱

14 / 7

مُفاوَضاتُ الحَكَمَينِ

۲۶۱۷.شرح نهج البلاغة عن أبي جناب الكلبي :إنَّ عَمرا وأبا موسى لَمَّا التَقَيا بِدومَةِ الجَندَلِ أخَذَ عَمرٌو يُقَدِّمُ أبا موسى فِي الكَلامِ ، ويَقولُ : إنَّكَ صَحِبتَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَبلي ، وأنتَ أكبَرُ مِنّي سِنّا ، فَتَكَلَّم أنتَ ، ثُمَّ أتَكَلَّمُ أنَا ، فَجَعَلَ ذلِكَ سُنَّةً وعادَةً بَينَهُما ، وإنَّما كانَ مَكرا وخَديعَةً وَاغتِرارا لَهُ أن يُقَدِّمَهُ ؛ فَيَبَدَأ بِخَلعِ عَلِيٍّ ، ثُمَّ يَرى رَأيَهُ .
وقالَ ابنُ دَيزيلَ في كِتابِ «صِفّينَ» :
أعطاهُ عَمرٌو صَدرَ المَجلِسِ ، وكانَ لا يَتَكَلَّمُ قَبلَهُ ، وأعطاهُ التَّقَدُّمَ فِي الصَّلاةِ ، وفِي الطَّعامِ لا يَأكُلُ حَتّى يَأكُلَ ، وإذا خاطَبَهُ فَإِنَّما يُخاطِبُهُ بِأَجَلِّ الأَسماءِ ويَقولُ لَهُ : يا صاحِبَ رَسولِ اللّهِ ، حَتَّى اطمَأَنَّ الَيهِ وظَنَّ أنَّهُ لا يَغُشُّهُ . ۲

1.وقعة صفّين : ص ۴۹۸ ؛ شرح نهج البلاغة : ج ۲ ص ۲۲۷ .

2.شرح نهج البلاغة : ج ۲ ص ۲۵۴ ، ينابيع المودّة : ج ۲ ص ۲۴ ؛ وقعة صفّين : ص ۵۴۴ نحوه ، بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۳۰۰ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: حسینی، سید ابوالقاسم؛ محدثی، جواد
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 77460
صفحه از 604
پرینت  ارسال به