303
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

پذيرش حكميّت و دست برداشتن از نبرد ، ملزم كردند . آنان امام عليه السلام را تهديد كردند كه در غير اين صورت ، او را خواهند كشت . امام عليه السلام به خاطر نفوذى كه آنان در سپاه داشتند ، راهى جز پذيرش اين زورگويى بى بنياد جاهلانه نداشت . پس پيشنهاد آنان را پذيرفت و مالك را كه تا نزديكى خيمه فرماندهى معاويه پيش رفته بود ، فرا خواند و بدين سان ، ثبات نيرنگ و خُدعه رقم خورد و حاكميت على عليه السلام با مشكلى جدّى روبه رو شد .

جدا شدن قُرّاء از امام

چيزى نگذشت كه پرده ها بالا رفت و نيرنگ معاويه عيان گشت و قاريانِ سطحى نگر به فريب خوردگى و اشتباه خود پى بردند ؛ امّا شگفتا اين بار نيز به جاى اين كه بيدار شوند و آب رفته را به جوى بازگردانند ، بر تندروى ، جهل ، افراط و يكسويه نگرى خودافزودند و خطايى بزرگ تر را دامن زدند و گفتند اين عمل ، موجب كفر بوده است . ما توبه مى كنيم و تو نيز چون كافر گشته اى بايد توبه كنى و معاهده خود را با معاويه برهم زنى و جنگ را از سر بگيرى !
بى گمان ، پذيرش عهدشكنى از جانب امام عليه السلام ـ علاوه بر آن كه مخالف روش ايشان و دستورهاى اسلام بود ـ سرانجامْ چنان مى شد كه گروهى مقدّس نماى ظاهرگراى افراطى چنان عرصه حكومت را بر امام عليه السلام تنگ كنند كه يكسره تصميم گيرى درباره جنگ و صلح ، و سياست و اداره را از كف بدهد و امور كليدى از دستش خارج شود . از اين روى ، امام عليه السلام با قدرت درمقابل اين خواسته جاهلانه افراطيان ايستاد؛ امّا قُرّاء به جاى تأمّل در نااستوارى موضع خود ، باز بر سر همان تعمّق در دين و افراط در رفتار ، اين بار به هنگام بازگشت از صِفّين از امامِ دينداران جدا شدند و در نزديكى كوفه در قريه اى به نام «حَروراء» اردو زدند .

دگرگونى «قُرّاء» به «مارقين»

بارى ؛ پيشگويى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله تحقق يافت و كسانى كه چهره هاى برجسته مسلمانان در آن روزگار بودند ، و جهاد و رزم و عبادت و زهدْ آميزه زندگى شان


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
302

كرد . قُرّاء نيز در خيزش عليه وى و قتل او شركت جستند . ۱

نقش قُرّاء در سپاه على

قُرّاء با اين پيشينه فكرى ، سياسى و اجتماعى، بخش قابل توجّهى از سپاه امام عليه السلام را شكل مى دادند . آنان نيروهايى بودند دلير ، بى باك و رزم آور . حضور آنان در سپاه امام عليه السلام به گونه اى بود كه پس از نابود شدنشان در جنگ نهروان ، جاى خالى آنها در سپاه على عليه السلام كاملاً مشهود بود . چنين بود كه در هنگامه اى كه معاويه غارتگرى را آغاز كرد و امام عليه السلام هرچه سپاهيانش را عليه او و براى دفاع از مرزها برمى شورانْد ، پاسخ نمى شنيد ، يكى از ياران امام عليه السلام گفت :
ما أحوَجَ أميرَ المُؤمِنينَ وَمَن مَعَهُ إلى أصحابِ النَّهرَوانِ !۲چه قدر امير مؤمنان به اصحاب نهروان ، نيازمند بود !

قُرّاء و تحميل حكميّت بر امام

اَسَفا كه قُرّاء با اين پيشينه ، به لحاط تندروى ها ، افراط ها و به تعبير پيامبر خدا «تَعَمُّق» ، بدان گونه كه در روايات اين فصل خواهد آمد ، در تور نامرئى نيرنگ معاويه ، عمرو عاص و عوامل آنان در سپاه امام عليه السلام قرار گرفتند و حكميّت را بر او تحميل كردند .
درست در لحظاتى كه نزديك بود طومار سپاه شام براى هميشه برچيده شود و براى هميشه جامعه اسلامى از اين فتنه كور و سياه رهايى يابد ، عمرو عاص، دست به نيرنگ زد و دستور داد به نشانه دست كشيدن از نبرد و اين كه كتاب خدا داور اين نبرد باشد ، قرآن ها را بر نيزه كنند و فراز آورند .
قُرّاء سطحى نگرِ ظاهربين كه در پس ظاهر اين صحنه ، نيرنگ را نمى ديدند ، به لحاظ پاسداشت حرمت قرآن و به رغم مخالفت امام عليه السلام و ياران ويژه اش ، او را بر

1.الأمالى ، طوسى : ص ۱۷۴ ح ۲۹۳ ، الغارات : ج ۲ ص ۴۸۱ ؛ شرح نهج البلاغة : ج ۲ ص ۹۰ .

2.اُسد الغابة: ۴ / ۸ / ۳۶۱۰، سير أعلام النبلاء: ۳ / ۱۶۳ / ۲۶.

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: حسینی، سید ابوالقاسم؛ محدثی، جواد
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 63511
صفحه از 604
پرینت  ارسال به