325
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

بودند ، بدون اين كه اندكى فرصتِ انديشيدن بر خود روا دارند و در آنچه به وجود آورده اند ، تأمّل كنند ، چوب تكفير را فراز آوردند و على عليه السلام را كه تبلور ايمان و تجسّم عينى حق مدارى و جلوه والاى الهى نگرى بود ، تكفير كردند ، و شگفتا كه به قتل هر كه بر اين باور نبود ، فتوا دادند و كسانى را بدين جهت از دم تيغ گذراندند. ۱
آنان در اين راه همى پيش رفتند و تكفير را قانونمند كردند و هر آن كه را مرتكب كبيره مى شد ، كافر مى دانستند . از اين روى در يكى از جنگ ها وقتى از فرمانده خود كه «قطرى» نام داشت ، پرسيدند كه جنگ خواهد كرد يا نه و او جواب منفى داد و بعد تصميم به جنگ گرفت ، سپاهيان گفتند كه او دروغ گفته و كافر شده است . قطرى نيز از آن روى كه سپاهش او را به طعنه، «دابّةُ اللّه (جنبنده خدا)» مى خواندند ، حكم به كفر آنان كرد . ۲

چهار . تعصّب و لجاجت

لجاجت از سر جهل و تعصّب كوركورانه، يكى ديگر از آثار خطرناك تندروى دينى و عُجب و خودپسندى زاييده از آن است . چنين است كه شخص متعمّق ، هماره در كمند گم راهى است و نجات او ناممكن . على عليه السلام با توجّه به اين نكته و ويژگى خوارج، خطاب به آنان فرمود :
أيَّتُهَا العِصابَةُ الَّتي أخرَجَتها عَداوَةُ المِراءِ وَاللَّجاجَةِ وصَدَّها عَنِ الحَقِّ الهَوى وطَمَحَ بِهَا النَّزَقُ وأصبَحَت فِي اللَّبسِ وَالخَطبِ العَظيمِ . 3 اى جماعتى كه دشمنىِ ستيزه و لجاجت ، شما را به شورش كشانده و خواهش نَفْس از حقيقت بازتان داشته و شتابزدگىِ جاهلانه ، شما را به دنبال خود بُرده و در

1.از جمله عبد اللّه بن خباب بن اَرَت را كه داستانش مشهور است (ر . ك : ح ۲۶۹۱) .

2.ر . ك : الكامل ، مبرّد : ج ۳ ص ۱۳۳۴ .

3.وقعة صفّين: ۴۵۰ ـ ۴۵۲، أعيان الشيعة: ۸ / ۱۴۸.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
324

مُضَلِّلاً ، فَإِذا وَرَدَ عَلَيهِ مِنَ الأُمورِ ما لَم يَعرِفهُ أنكَرَهُ وكَذَّبَ بِهِ وقالَ بِجَهالَتِهِ : ما أعرِفُ هذا ، وما أراهُ كانَ ، وما أظُنُّ أن يَكونَ ، وأنّى كانَ ؟ وذلِكَ لِثِقَتِهِ بِرَأيِهِ وقِلَّةِ مَعرِفَتِهِ بِجَهالَتِهِ ، فَما يَنفَكُّ ـ بِما يَرى مِمّا يَلتَبِسُ عَلَيهِ رَأيُهُ مِمّا لا يَعرِفُ ـ لِلجَهلِ مُستَفيدا ولِلحَقِّ مُنكِرا ، وفِي الجَهالَةِ مُتَحَيِّرا ، وعَن طَلَبِ العِلمِ مُستَكبِرا . 1 نادان ، كسى است كه به خاطر ناآگاهى از دانش ، خويش را عالم مى داند و به نظر خود ، بسنده مى كند ؛ از عالمان ، دورى مى گزيند و از آنان عيبجويى مى كند؛ و هركس كه با وى مخالفت كند ، او را خطاكار مى داند و دانشورى را كه به برخى امور علم و شناخت دارد ، گم راه كننده مى شمارد ، و هرگاه چيزهايى مطرح شود كه نمى داند آن را منكر مى شود و تكذيب مى كند و به خاطر نادانى اش مى گويد: «اين را نمى شناسم» و «فكر نمى كنم كه چنين باشد» و «گمان نمى برم كه وجود داشته باشد» و «كجا چنين چيزى است؟». همه اينها به علّت اعتماد به نظر خود و ناآگاهى از مقدار جهالتش است و به علّت مشتبه شدن كار ، از آنچه معتقد است، جدا نمى شود و بهره نمى برد و حق را منكر مى گردد و در نادانى متحيّر مى ماند و از دانشجويى سر بر مى تابد .

سه . تكفير و متّهم ساختن

از جمله ثمرات تلخ و زيانبار تندروى هاى از سر جهل و افراطگرى هاى بى بنياد و تعمّق در دين و خود محورى هاى زاييده از آن ، متّهم ساختن ديگران به بى دينى است . سطحى نگرانِ جامد و خودپسند كه خود و چگونگى رفتار خود را معيار حق گرفته اند ، سريع و بدون هيچ پايه و بنيادى درباره ديگران داورى مى كنند و چوب تكفير را بر سر هر آن كه چون آنها نمى انديشد ، فرود مى آورند .
خوارج ، چنين بودند . آنها كه خودْ حَكَميّت را بر امير مؤمنان تحميل كرده

1.تحف العقول : ص ۷۳ ، بحار الأنوار : ج ۷۷ ص ۲۰۳ ح ۱ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: حسینی، سید ابوالقاسم؛ محدثی، جواد
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 63494
صفحه از 604
پرینت  ارسال به