35
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

۲۴۸۷.تاريخ الطبرىـ به نقل از زيد بن وهب ـ: على عليه السلام ديد كه افراد جناح راست سپاهش به جايگاه ها و صف هاى خود گريختند و از برابر افراد سپاه دشمن كه در برابرشان بودند ، پراكنده گشتند ، به گونه اى كه آنان را در قرارگاه ها و مراكز خويش زدند . چون چنين ديد ، به سوى آنان روى كرد و وقتى نزدشان رسيد ، گفت : «من بازگشت و هجوم و گريختنِ شما از آوردگاهتان را ديدم ، در حالى كه سركشان جفاكار و بيابانگردان عربِ شامى شما را عقب مى راندند ، حال آن كه شما از تبار اصيل عرب و برجستگانِ بزرگ و شب زنده داران تلاوت كننده قرآن و فرا خوانندگان به حق ، در هنگامه گم راهىِ خطاكارانيد .
اگر پس از آن پشت كردن ، [ ديگر بار] روى نمى كرديد و پس از آن گريز ، [ ديگر بار ]هجوم نمى آورديد ، همان كيفرى بر شما روا بود كه بر پشت كننده روز حمله رواست و [ آن گاه] هلاك مى شديد . امّا كمى از ناراحتى ام كاست و اندكى از خشمم را تسكين بخشيد كه ديدم سرانجام ، ايشان را پس رانديد ، همان گونه كه آنان شما را پس رانده بودند و ايشان را از آوردگاهشان برون كرديد ، همان سان كه آنان شما را برون كرده بودند و چنان به شمشيرشان برزديد كه همچون شتر بسيار تشنه افسار گسيخته ، اوّلشان به آخرشان بَرجهيد .
پس اكنون [ مقاومت و] صبر پيشه كنيد كه آرامش بر شما نازل شده و خداوند عز و جل با يقين ، پايدارى تان بخشيد . گريزنده بايد بداند كه خداى را به خشم آورده و خود را هلاك كرده است ، فرار ، موجب خشم خداوند عز و جل بر او ، و خوارىِ هميشگى و ننگ جاودان ، و از دست رفتن غنيمت از كف وى ، و تباه شدنِ زندگى براى اوست .
گريزنده از جنگ ، بر عمرش افزوده نمى شود و پروردگارش را خرسند نمى كند . پس مرگِ مَرد [ در حال پايدارى] بر حقيقت ، پيش از دچار شدن به اين صفت ها ، خوب تر از خشنود شدن به آن صفات ، از طريق انس گرفتن به آنها و پذيرفتنشان است» .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
34

۲۴۸۷.تاريخ الطبري عن زيد بن وهب :إنَّ عَلِيّا لَمّا رَأى مَيمَنَتَهُ قَد عادَت إلى مَواقِعِها ومَصافِّها ، وكَشِفَت مَن بِإِزائِها مِن عَدُوِّها حَتّى ضارَبوهُم في مَواقِفِهِم ومَراكِزِهِم ، أقبَلَ حَتَّى انتَهى إلَيهِم ، فَقالَ :
إنّي قَد رَأَيتُ جَولَتَكُم ، وانحِيازَكُم عَن صُفوفِكُم ، يَحوزُكُمُ الطُّغاةُ الجُفاةُ وأعرابُ أهلِ الشّامِ ، وأنتُم لَهاميمُ ۱ العَرَبِ ، وَالسَّنامُ الأَعظَمُ ، وعُمّارُ اللَّيلِ بِتِلاوَةِ القُرآنِ ، وأهلُ دَعوَةِ الحَقِّ إذ ضَلَّ الخاطِئونَ .
فَلَولا إقبالُكُم بَعدَ إدبارِكُم ، وكَرُّكُم بَعدَ انحِيازِكُم ، وَجَبَ عَلَيكُم ما وَجَبَ عَلَى المُوَلّي يَومَ الزَّحفِ دُبُرَهُ ، وكُنتُم مِنَ الهالِكينَ ، ولكِن هَوَّنَ وَجْدي وشَفى بَعضَ اُحاحِ ۲ نَفسي أنّي رَأَيتُكُم بِأَخَرَةٍ حُزتُموهُم كَما حازوكُم ، وأزَلتُموهُم عَن مَصافِّهِم كَما أزالوكُم ، تَحُسّونَهُم بِالسُّيوفِ ، تَركَبُ اُولاهُم اُخراهُم كَالإِبِلِ المُطَرَّدَةِ الهيمِ ۳ .
فَالآنَ فَاصبِروا ، نَزَلَت عَلَيكُمُ السَّكينَةُ ، وثَبَّتَكُمُ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ بِاليَقينِ لِيَعلَمِ المُنهَزِمُ أنَّهُ مُسخِطٌ رَبَّهُ ، وموبِقٌ نَفسَهُ ، إنَّ فِي الفِرارِ مَوجِدَةَ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ عَلَيهِ ، وَالذُّلَّ اللّازِمَ ، وَالعارَ الباقِيَ ، وَاعتِصارَ الفَيءِ مِن يَدِهِ ، وفَسادَ العَيشِ عَلَيهِ . وإنَّ الفارَّ مِنهُ لا يَزيدُ في عُمُرِهِ ، ولا يُرضي رَبَّهُ ، فَمَوتُ المَرءِ مَحقا قَبلَ إتيانِ هذِهِ الخِصالِ خَيرٌ مِنَ الرِّضا بِالتَّأنيسِ ۴ لَها ، وَالإِقرارِ عَلَيها . ۵

1.هي جمع لُهْمُوم ؛ وهو الجواد من الناس والخيل (النهاية : ج ۴ ص ۲۸۲ «لهم») .

2.الاُحاح : الغيظ (تاج العروس : ج ۴ ص ۳ «أحح») .

3.الهيم : الإبل العطاش (مجمع البحرين : ج ۳ ص ۱۸۹۴ «هيم») .

4.الإيناس : خلاف الايحاش ، وكذلك التأنيس (لسان العرب : ج ۶ ص ۱۴ «أنس») .

5.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۲۵ ؛ وقعة صفّين : ص ۲۵۶ ، الكافي : ج ۵ ص ۴۰ ح ۴ عن مالك بن أعين نحوه وراجع نهج البلاغة : الخطبة ۱۰۷ .

تعداد بازدید : 75963
صفحه از 604
پرینت  ارسال به