۲۴۸۷.تاريخ الطبرىـ به نقل از زيد بن وهب ـ: على عليه السلام ديد كه افراد جناح راست سپاهش به جايگاه ها و صف هاى خود گريختند و از برابر افراد سپاه دشمن كه در برابرشان بودند ، پراكنده گشتند ، به گونه اى كه آنان را در قرارگاه ها و مراكز خويش زدند . چون چنين ديد ، به سوى آنان روى كرد و وقتى نزدشان رسيد ، گفت : «من بازگشت و هجوم و گريختنِ شما از آوردگاهتان را ديدم ، در حالى كه سركشان جفاكار و بيابانگردان عربِ شامى شما را عقب مى راندند ، حال آن كه شما از تبار اصيل عرب و برجستگانِ بزرگ و شب زنده داران تلاوت كننده قرآن و فرا خوانندگان به حق ، در هنگامه گم راهىِ خطاكارانيد .
اگر پس از آن پشت كردن ، [ ديگر بار] روى نمى كرديد و پس از آن گريز ، [ ديگر بار ]هجوم نمى آورديد ، همان كيفرى بر شما روا بود كه بر پشت كننده روز حمله رواست و [ آن گاه] هلاك مى شديد . امّا كمى از ناراحتى ام كاست و اندكى از خشمم را تسكين بخشيد كه ديدم سرانجام ، ايشان را پس رانديد ، همان گونه كه آنان شما را پس رانده بودند و ايشان را از آوردگاهشان برون كرديد ، همان سان كه آنان شما را برون كرده بودند و چنان به شمشيرشان برزديد كه همچون شتر بسيار تشنه افسار گسيخته ، اوّلشان به آخرشان بَرجهيد .
پس اكنون [ مقاومت و] صبر پيشه كنيد كه آرامش بر شما نازل شده و خداوند عز و جل با يقين ، پايدارى تان بخشيد . گريزنده بايد بداند كه خداى را به خشم آورده و خود را هلاك كرده است ، فرار ، موجب خشم خداوند عز و جل بر او ، و خوارىِ هميشگى و ننگ جاودان ، و از دست رفتن غنيمت از كف وى ، و تباه شدنِ زندگى براى اوست .
گريزنده از جنگ ، بر عمرش افزوده نمى شود و پروردگارش را خرسند نمى كند . پس مرگِ مَرد [ در حال پايدارى] بر حقيقت ، پيش از دچار شدن به اين صفت ها ، خوب تر از خشنود شدن به آن صفات ، از طريق انس گرفتن به آنها و پذيرفتنشان است» .