399
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

۲۶۷۲.الكامل ، مبرّد :دانشوران ، به طرق مختلف ، روايت كرده اند كه چون على عليه السلام ، عبد اللّه بن عبّاس را براى مناظره نزد خوارج فرستاد ، وى به آنها گفت : چه سبب شد كه بر امير مؤمنان عصيان مى ورزيد؟
گفتند : حقّا كه او امير مؤمنان بود ، امّا آن گاه كه در دين خدا ، داور برگزيد ، از ايمان بيرون شد . پس بايد بعد از اقرار به كفر ، توبه كند تا ما به سويش بازگرديم .
ابن عبّاس گفت : براى مؤمنى كه ايمانش به شك در نياميخته ، سزاوار نيست كه به كفر خود اقرار ورزد .
گفتند : او داور برگزيد!
گفت : همانا خداى عز و جل در مسئله قتل صيد ، ما را به داورى امر فرموده و گفته است : « ... دو عادل از شما در آن داورى كنند» . پس چرا در [ مسئله ]پيشوايى كه بر مسلمانان دشوار شده ، چنين نباشد؟
گفتند : [ امّا] در اين جا ، داورى به زيان او شد و از اين رو ، وى [نتيجه آن را ]نپذيرفت .
گفت : داورى همانند پيشوايى است . وقتى پيشوا فاسق شود ، نافرمانى از او واجب مى گردد . همين گونه اند داوران ، كه هر گاه [ با حق] مخالفت ورزند ، گفتارشان كنار نهاده مى شود .
برخى از خوارج به يكديگر گفتند : دليل آورى قريش را ، حجتى بر ضدّ خويش نسازيد! اين مرد از كسانى است كه خداى عز و جل درباره ايشان فرموده است : «بلكه آنان مردمى ستيزه جويند» . و نيز فرموده است : «تا قوم ستيزه گر را انذار دهى!» .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
398

۲۶۷۲.الكامل للمبرّد :ذَكَرَ أهلُ العِلمِ مِن غَيرِ وَجهٍ أنَّ عَلِيّا رضى الله عنه لَمّا وَجَّهَ إلَيهِم عَبدَ اللّهِ بنَ العَبّاسِ لِيُناظِرَهُم ، قالَ لَهُم : مَا الَّذي نَقَمتُم عَلى أميرِ المُؤمِنينَ ؟
قالوا : قَد كانَ لِلمُؤمِنينَ أميرا ، فَلَمّا حَكَّمَ في دينِ اللّهِ خَرَجَ مِنَ الإِيمانِ ، فَليَتُب بَعدَ إقرارِهِ بِالكُفرِ نَعُد لَهُ .
فَقالَ ابنُ عَبّاسٍ : ما يَنبَغي لِمُؤمِنٍ لَم يَشُب إيمانَهُ شَكٌّ أن يُقِرَّ عَلى نَفسِهِ بِالكُفرِ .
قالوا : إنَّهُ قَد حَكَّمَ .
قالَ : إنَّ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ قَد أَمَرَنا بِالتَّحكيمِ في قَتلِ صَيدٍ ، فَقالَ عَزَّ وجَلَّ : «يَحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ» ، فَكَيفَ في إمامَةٍ قَد أشكَلَت عَلَى المُسلِمينَ ؟ !
فَقالوا : إنَّهُ قَد حُكِمَ عَلَيهِ فَلَم يَرضَ .
فَقالَ : إنَّ الحُكومَةَ كَالإِمامَةِ ، ومَتى فَسَقَ الإِمامُ وَجَبَت مَعصِيَتُهُ ، وكَذلِكَ الحَكَمانِ ، لَمّا خالَفا نُبِذَت أقاويلُهُما .
فَقالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ : لا تَجعَلُوا احتِجاجَ قُرَيشٍ حُجَّةً عَلَيكُم ؛ فَإِنَّ هذا مِنَ القَومِ الَّذينَ قالَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ فيهِم : «بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ»۱ ، وقالَ عَزَّ وجَلَّ : «وَ تُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا»۲ . ۳

1.الزخرف : ۵۸ .

2.مريم : ۹۷ .

3.الكامل للمبرّد : ج ۳ ص ۱۰۷۹ ، شرح نهج البلاغة : ج ۲ ص ۲۷۳ ؛ بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۳۴۹ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: حسینی، سید ابوالقاسم؛ محدثی، جواد
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 77733
صفحه از 604
پرینت  ارسال به