۲۶۷۳.الكامل ، مبرّد :گردآمدگان در نُخَيله ۱ به ابن عبّاس گفتند : اگر على بر حق بود ، در آن شك نمى كرد و به داورى ناچار نمى شد . او را چه شد كه وقتى پيروز گشت ، دشمن را به اسيرى نگرفت؟
ابن عبّاس گفت : پاسخ را در باب داورى شنيديد . و امّا سخنتان درباره اسير گرفتن ؛ آيا شما مادرتان عايشه را به اسيرى مى بريد؟
آنان انگشتانشان را در گوش هاشان نهادند و گفتند : اى ابن عبّاس! تيزىِ زبان خود را از ما وا گير ، كه [ بسيار ]تيز است و به گاه استدلال ، به اعماق نفوذ مى كند .