فصل نهم : شورش خرّيت بن راشد
۲۷۴۴.اُسْد الغابةـ به نقل از زبير ـ: در نبرد جَمَل ، خِرّيت ، سردسته مُضَريان در سپاه طلحه و زبير بود و عبد اللّه بن عامر ، او را بر قريه اى در فارس گماشته بود . سپس به على عليه السلام پيوست و چون ماجراى داورى پيش آمد،به مخالفت با على عليه السلام برخاست و به يكى از مناطق فارس كوچيد.
پس على عليه السلام سپاهى به فرماندهى معقل بن قيس و زياد بن خصفه ، به سوى وى روان كرد . شمارى فراوان از مردم عرب و مسيحيانِ جزيه پرداز ، با خِرّيت گرد آمدند . پس وى به مردم عرب فرمان داد كه ديگر زكات نپردازند و از مسيحيان خواست كه جزيه ندهند . در آن ميان ، مسيحيانى بودند به اسلام گرويده ، كه چون اين اختلاف را ديدند ، مرتد گشتند و به يارى او برآمدند . پس ايشان با ياران على عليه السلام رويارو گشتند و به جنگ پرداختند .
زياد بن خصفه ، پرچمِ اَمان برافراشت و منادى را فرمان داد كه ندا در دهد : «هر كه زير اين پرچم آيد ، در امان است» . بسيارى از ياران خِرّيت بدان سوى پيوستند و خِرّيت ، شكست خورد و كشته شد .
۲۷۴۵.تاريخ اليعقوبى :خِرّيت بن راشدِ ناجى ، همراه گروهى از يارانش برآشوبيدند و در كوفه ، شمشير بر كشيدند و جماعتى را كشتند . مردم در تعقيب آنان بر آمدند و خِرّيت و يارانش از كوفه كوچيدند و به هيچ ديارى در نمى آمدند ، جز آن كه بيت المالِ آن را غارت مى كردند ، چندان كه به ساحل عمان رسيدند .
پيش تر ، على عليه السلام ، حلو بن عَوف اَزْدى را در عمان به كارگزارى نصب كرده بود . پس بنى ناجيه بر او تاختند و هلاكش ساختند و از اسلام برگشتند.سپس على عليه السلام ، معقل بن قيس رياحى را به آن سرزمين فرستاد . وى خِرّيت بن راشد و يارانش را كشت و بنى ناجيه را به اسيرى گرفت .