559
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

۲۷۶۰.امام على عليه السلامـ در نكوهش ياران نافرمان خويش ـ: خدا را سپاس بر امرى كه فرمان داد و بر كارى كه مقدّر كرد و بر اين كه مرا گرفتار قومى چون شما كرد . اى گروهى كه هرگاه فرمان دادم، پيروى نكرديد و آن گاه كه خواندم، پاسخ نداديد. اگر شما را مهلت دهند، به ياوه ها مى پردازيد و اگر جنگ پيش آيد، سست مى شويد. اگر مردم بر گِرد پيشوايى فراهم آيند، طعنه مى زنيد و اگر گرفتار سختى شويد، بازپس مى گرديد.
دشمنتان بى پدر باد! در يارى كردنتان و جهاد در راه حقّتان منتظر چيستيد؟ مرگ يا ذلّت؟ به خدا سوگند، اگر روز مرگم فرارسد ـ كه حتما خواهد آمد ـ ، ميان من و شما جدايى خواهد افكند، در حالى كه از هم نشينى تان بيزارم و با وجود شما اندك و تنهايم.
خدا خيرتان دهد! آيا آيينى نيست كه شما را گِرد آورد؟ و آيا غيرتى نيست كه شما را برانگيزد؟ آيا شگفت نيست كه معاويه، جفاكاران فرومايه را فرامى خوانَد و بى آن كه به آنان كمك و بخششى كند، پيروى اش مى كنند، ولى شما را ـ كه يادگار اسلام و بازمانده مردميد ـ با كمك مالى و بخشش فرا مى خوانم و ليكن از گِرد من پراكنده مى شويد و با من ناسازگارى مى كنيد؟! نه فرمانى خشنود كننده از سوى من شما را مى رسد، تا از آن راضى شويد و نه خشمى كه بر محور آن گرد آييد. همانا محبوب ترين چيزى كه ديدارش كنم، مرگ است.
به يقين، كتاب الهى را به شما آموختم و با حجّت و برهان در ميانتان داورى كردم و آنچه را نمى شناختيد، به شما شناساندم و آنچه را ناگوارانه بيرون مى افكنديد، برايتان گوارا ساختم. كاش كور مى ديد و خفته بيدار مى گشت! چه بسيار به خدا نشناسى نزديك اند قومى كه پيشوايشان معاويه و آموزگارشان پسر نابغه (عمرو عاص) است!

3 / 2

گرفتار بدترينِ مردم

۲۷۶۱.امام على عليه السلامـ از خطبه اش ، آن گاه كه مردم از رفتن به جنگ با سپاه معاويه سستى كردند ـ: اى مردم كوفه! هرگاه شنيديد كه طليعه اى از طلايه هاى سپاه شاميان بر شما سايه افكنده، هر كدام از شما به خانه خود خزيد و در به روى خود بست، آن گونه كه سوسمار به لانه اش مى خزد و كفتار به آشيانه اش! فريب خورده كسى است كه شما فريبش داده باشيد.
آن كس كه با شما پيروز شود، با تير شكسته پيروز شده است! نه هنگام فراخوان براى يارى، آزاد مردانيد و نه در هنگامه رازگويى، برادرانى قابل اطمينان. إنّا للّه وإنّا إليه راجعون! از سوى شما گرفتار چه چيزهايى شده ام! كورانى هستيد كه نمى بينيد، لال هايى كه سخن نمى گوييد، كرهايى كه نمى شنويد. إنّا للّه وإنا إليه راجعون!


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
558

۲۷۶۰.عنه عليه السلامـ في ذَمِّ العاصينَ مِن أصحابِهِ ـ: أحمَدُ اللّهَ عَلى ما قَضى مِن أمرٍ ، وقَدَّرَ مِن فِعلٍ ، وعَلَى ابتِلائي بِكُم أيَّتُهَا الفِرقَةُ الَّتي إذا أمَرتُ لَم تُطِع ، وإذا دَعَوتُ لَم تُجِب . إن اُمهِلتُم خُضتُم ، وإن حورِبتُم خُرتُم . وإنِ اجتَمَعَ النّاسُ عَلى إمامٍ طَعَنتُم . وإن اُجِئتُم إلى مُشاقَّةٍ نَكَصتُم . لا أبا لِغَيرِكُم ! ما تَنتَظِرونَ بِنَصرِكُم وَالجِهادِ عَلى حَقِّكُم ؟ المَوتَ أوِ الذُّلَّ لَكُم ؟ فَوَاللّهِ لَئِن جاءَ يَومي ـ ولَيَأتِيَنّي ـ لَيُفَرِّقَنَّ بَيني وبَينَكُم وأنَا لِصُحبَتِكُم قالٍ ، وبِكُم غَيرُ كَثيرٍ . للّهِِ أنتُم ! أ ما دينٌ يَجمَعُكُم ؟ ولا حَمِيَّةٌ تَشحَذُكُم ۱ ؟ أ وَلَيسَ عَجَباً أنَّ مُعاوِيَةَ يَدعُو الجُفاةَ الطَّغامَ ۲ فَيَتَّبِعونَهُ عَلى غَيرِ مَعونَةٍ ولا عَطاءٍ . وأنَا أدعوكُم ـ وأنتُم تَريكَةُ الإِسلامِ وبَقِيَّةُ النّاسِ ـ إلَى المَعونَةِ أو طائِفَةٍ مِنَ العَطاءِ فَتَفَرَّقونَ عَنّي ، وتَختَلِفونَ عَلَيَّ ؟ !
إنَّهُ لا يَخرُجُ إلَيكُم مِن أمري رِضىً فَتَرضَونَهُ ، ولا سُخطٌ فَتَجتَمِعونَ عَلَيهِ ، وإنَّ أحَبَّ ما أنَا لاقٍ إلَيَّ المَوتُ .
قَد دارَستُكُم الكِتابَ ، وفاتَحتُكُمُ الحِجاجَ ، وعَرَّفتُكُم ما أنكَرتُم ، وسَوَّغتُكُم ما مَجَجتُم ، لَو كانَ الأَعمى يَلحَظُ ، أوِ النّائِمُ يَستَيقِظُ . وأقرِب بِقَومٍ مِنَ الجَهلِ بِاللّهِ قائِدُهُم مُعاوِيَةُ ، ومُؤَدِّبُهُمُ ابنُ النّابِغَةِ ! ۳

3 / 2

مُنيتُ بِشِرارِ خَلقِ اللّهِ

۲۷۶۱.الإمام عليّ عليه السلامـ لَمّا تَثاقَلَ النّاسُ عَنِ المَسيرِ إلى جَيشِ مُعاوِيَةَ ـ: يا أهلَ الكوفَةِ ! كُلَّما سَمِعتُم بِمَنسِرٍ ۴ مِن مَناسِرِ أهلِ الشّامِ أظَلَّكُم وأغلَقَ بابَهُ انجَحَرَ كُلُّ امرِئٍ مِنكُم في بَيتِهِ انجِحارَ الضَّبِّ في جُحرِهِ ، وَالضَّبُعِ في وِجارِها ! المَغرورُ مَن غَرَرتُموهُ ، ولَمَن فازَ بِكُم فازَ بِالسَّهمِ الأَخيَبِ .
لا أحرارٌ عِندَ النِّداءِ ، ولا إخوانٌ ثِقَةٌ عِندَ النَّجاءِ ۵ ، إنّا للّهِِ وإنّا إلَيهِ راجِعونَ . ماذا مُنِيتُ بِهِ مِنكُم ! عُميٌ لا تُبصِرونَ ، وبُكمٌ لا تَنطِقونَ ، وصُمٌّ لا تَستَمِعونَ ، إنّا للّهِِ وإنّا إلَيهِ راجِعونَ . ۶

1.الشَّحْذ : السَّوق الشديد (تاج العروس : ج ۵ ص ۳۷۲ «شحذ») .

2.الطَّغام : من لا عقل له ولا معرفة ، وقيل : هم أوغاد الناس وأراذلهم (النهاية : ج ۳ ص ۱۲۸ «طغم») .

3.نهج البلاغة : الخطبة ۱۸۰ ، الغارات : ج ۱ ص ۲۹۱ نحوه إلى «ولا عطاء» .

4.المَنسِر : القِطعة من الجيش تَمُرّ قُدّام الجيش الكبير (النهاية : ج ۵ ص ۴۷ «نسر») .

5.النَّجوى : السِّر ، وناجَى الرجلَ مناجاةً ونِجاءً : سارّه (لسان العرب : ج ۱۵ ص ۳۰۸ «نجا») .

6.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۱۳۴ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۴۲۵ ، البداية والنهاية : ج ۷ ص ۳۲۰ كلاهما نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: حسینی، سید ابوالقاسم؛ محدثی، جواد
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 77071
صفحه از 604
پرینت  ارسال به