579
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6

فصل چهارم : گريختن جمعى از ياران امام به سوى معاويه

4 / 1

نجاشى

مقيس بن عمرو بن مالك، مشهور به «نجاشى» از شاعران صدر اسلام و يكى از ياران امام على عليه السلام است. نجاشى از كسانى بود كه با سروده هاى خود مردم را به سپاه على عليه السلام مى خواند، از سويى مردم را براى پيكار مى شورانْد و از سويى معاويه و يارانش را رسوا مى ساخت و زشتكارى هاى آنان را آشكار مى كرد. چون در ماه رمضان با شراب، روزه خوارى كرد، امام عليه السلام بر او مثل ديگر معصيتكاران حد جارى كرد و خدمات گذشته اش على عليه السلام را از اجراى حدّ الهى باز نداشت. نجاشى كه سرسختى و قاطعيتِ امام را در اجراى حدود الهى ديد و اين كه چيزى مانع از اجراى حد نيست ـ و فكر نمى كرد امام تا اين اندازه سخت گير باشد ـ از ايشان كناره گرفت و به معاويه پيوست.

۲۷۸۰.الغاراتـ به نقل از عوانه ـ: نجاشى در روز اوّل ماه رمضان بيرون آمد. بر ابو سمّال اسدى گذر كرد كه در آستانه خانه اش نشسته بود. به نجاشى گفت: كجا مى روى؟
گفت: به كُناسه ۱ مى روم.
گفت: آيا ميل دارى كلّه ها و دمبه هايى بخورى كه از اوّل شب در تنور بوده و حالا خوب پخته و بار آمده است؟
گفت: واى بر تو، در اوّلين روز از رمضان؟!
گفت: از آنچه كه يقين نداريم، رهايمان كن!
گفت: بعد از آن چه؟
گفت: شرابى سرخ فام به تو مى نوشانم كه جان را خوش مى سازد و در رگ ها جارى مى شود، شهوت را مى افزايد، غذا را هضم مى كند و لكنت زبان را مى برد.
فرود آمد. هر دو غذا خوردند. سپس شراب آورد و خوردند. در پايان روز، نعره هايشان بلند شد. همسايه اى داشتند كه شيعه و از ياران على عليه السلام بود. خدمت على عليه السلام رفت و داستان آن دو را گزارش داد.
حضرت گروهى را فرستاد . خانه را محاصره كردند. ابو سمّال به خانه هاى بنى اسد پريد و گريخت، امّا نجاشى را نزد على عليه السلام آوردند. صبح كه شد، او را با شلوارى كه به پا داشت ، آوردند و هشتاد ضربه شلّاق بر او زد، و پس از آن ، بيست شلّاق هم اضافه تر.
گفت: اى امير مؤمنان! حدّ شراب را دانستم، اين اضافه شلّاق ها براى چه بود؟
فرمود: براى گستاخى ات بر خدا و روزه خوارى ات در ماه رمضان.
سپس او را با همان شلوار در معرض تماشاى مردم قرار داد. كودكان بر سر او فرياد مى كشيدند كه: نجاشى شلوار خود را كثيف كرده است! و او مى گفت: نه به خدا، آن شلوارى [فاخر و] يمنى است كه بندى محكم و مويين دارد [و به راحتى آلوده و كثيف نمى شود]! سپس به معاويه پيوست و على عليه السلام را هجو كرد.

1.نام محلّه اى در كوفه (معجم البلدان : ج ۴ ص ۴۸۱) .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
578

الفصل الرابع: هرب عدّة من أصحاب الإمام إلى معاوية

4 / 1

النَّجاشِيُّ

مقيس بن عمرو بن مالك المشهور بالنجاشي : من شعراء صدر الإسلام ، وأحد أصحاب الإمام عليه السلام .
كان النجاشي من الدعاة لجيش الإمام عليّ عليه السلام بأشعاره ؛ فكان يُحمِّس الناس للقتال من جهة ، ويفضح معاوية وأصحابه ، ويُبدي مخازيهم من جهة اُخرى .
فلمّا كان منه ما كان من إفطاره في شهر رمضان وشربه للخمر حدّه الإمام عليه السلام كغيره من العصاة ، ولم يمنع الإمام عليه السلام عن إقامة حدّ اللّه تعالى ما قدّمه من خدمات .
فلمّا رأى النجاشي شدّة الإمام وجزمه في إقامة الحدود الإلهيّة ، وعدم منع شيء عن إقامتها ـ ولم يكن يتصوّر شدّة الإمام بهذا الحدّ ـ اعتزل عن الإمام والتجأ إلى معاوية .

۲۷۸۰.الغارات عن عوانة :خَرَجَ النَّجاشِيُّ في أوَّلِ يَومٍ مِن رَمَضانَ ، فَمَرَّ بِأَبي سَمّالِ الأَسَديِّ وهُوَ قاعِدٌ بِفِناءِ دارِهِ ، فَقالَ لَهُ : أينَ تُريدُ ؟ قالَ : اُريدُ الكُناسَةَ ۱ ، قالَ : هَل لَكَ في رُؤوسٍ وألياتٍ قَد وُضِعَت في التَّنّورِ مِن أوَّلِ اللَّيلِ فَأصبَحَت قَد أينَعَت وتَهَرَّأَت ؟ قالَ : وَيحَكَ ! في أوَّلِ يَومٍ مِن رَمَضانَ ؟ ! قالَ : دَعنا مِمّا لا نَعرفُ ، قالَ : ثُمَّ مَه ؟ قالَ : ثُمَّ أسقيكَ مِن شَرابٍ كَالوَرسِ ۲ ، يُطَيِّبُ النَّفسَ ، ويَجري فِي العِرقِ ، ويَزيدُ فِي الطَّرقِ ، يَهضِمُ الطَّعامَ ، ويُسَهِّلُ لِلفَدمِ ۳ الكَلامَ .
فَنَزَلَ فَتَغَدَّيا ثُمَّ أتاهُ بِنَبيذٍ فَشَرِباهُ ، فَلَمّا كانَ مِن آخِرِ النَّهارِ عَلَت أصواتُهُما ، ولَهُما جارٌ يَتَشَيَّعُ مِن أصحابِ عَلِيٍّ عليه السلام ، فَأَتى عَلِيّا عليه السلام فَأَخبَرَهُ بِقِصَّتِهِما ، فَأَرسَلَ إلَيهِما قَوما فَأَحاطوا بِالدّارِ ، فَأَمّا أبو سَمّالٍ فَوَثَبَ إلى دورِ بَني أسَدٍ فَأَفَلَت ، وأمَّا النَّجاشِيُّ فَاُتِيَ بِهِ عَلِيّا عليه السلام ، فَلَمّا أصبَحَ أقامَهُ في سَراويلَ فَضَرَبَهُ ثَمانينَ ، ثُمَّ زادَهُ عِشرينَ سَوطا ، فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ! أمَّا الحَدُّ فَقَد عَرَفتُهُ ، فَما هذِهِ العِلاوَةُ الَّتي لا تُعرَفُ ؟ قالَ : لِجُرأَتِكَ عَلى رَبِّكَ ، وإفطارِكَ في شَهرِ رَمَضانَ .
ثُمَّ أقامَهُ في سَراويلِهِ لِلنّاسِ ، فَجَعَلَ الصِّبيانُ يَصيحونَ بِهِ : خَرِئَ النَّجاشِيُّ ، فَجعَلَ يَقولُ : كَلّا وَاللّهِ إنَّها يَمانِيَّةٌ وِكاؤُها شَعرٌ ... ثُمَّ لَحِقَ بِمُعاوِيَةَ وهَجا عَلِيّا عليه السلام . ۴

1.الكُنَاسَة : محلّة بالكوفة ، عندها واقع يوسف بن عمر الثقفي زيد بن علي بن الحسين (معجم البلدان : ج ۴ ص ۴۸۱) .

2.الوَرْس : نبت أصفر يُصبَغ به (النهاية : ج ۵ ص ۱۷۳ «ورس») .

3.الفَدْم من الناس : العييُّ عن الحجّة والكلام مع ثقل ورخاوة وقلّة فَهْم (لسان العرب : ج ۱۲ ص ۴۵۰ «فدم») .

4.الغارات : ج ۲ ص ۵۳۳ ؛ شرح نهج البلاغة : ج ۴ ص ۸۸ وراجع ج ۱۰ ص ۲۵۰ والإصابة : ج ۶ ص ۳۸۷ الرقم ۸۸۷۶ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج6
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: حسینی، سید ابوالقاسم؛ محدثی، جواد
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 63547
صفحه از 604
پرینت  ارسال به