4 / 8
نعمان بن عجلان
۲۷۸۸.تاريخ اليعقوبىـ به نقل از ابو خالد والبى ـ: به على عليه السلام خبر رسيد كه نعمان بن عجلان ، مال و خراج بحرين را برده است. اين نامه را به وى نوشت:
«امّا بعد ؛ همانا كسى كه امانت را سبُك شمارد و تمايل به خيانت داشته باشد و خود و دين خود را منزّه ندارد، در دنيا به خويشتن خلل وارد ساخته است و آنچه در آينده (قيامت) او را فرا خواهد گرفت، تلخ تر، ماندگارتر، شقاوت بارتر و طولانى تر است. از خدا بترس! تو از خاندانى شايسته اى. پس همان گونه باش كه بر تو گمان مى رود. اگر آنچه از تو به من خبر رسيده درست باشد، برگرد. رأى مرا درباره خود دگرگون مساز و حساب خراج را پاكيزه كن، سپس برايم بنويس، تا نظر و فرمانم به تو برسد، إن شاء اللّه !» .
چون نامه امام على عليه السلام به او رسيد و دانست كه آن حضرت از بردن مال آگاه شده است، به معاويه پيوست.
4 / 9
يزيد بن حجيّه
وى از ياران على عليه السلام بود و در جنگ هاى آن حضرت در ركابش بود و امام عليه السلام او را يكى از شاهدان در ماجراى حكميّت قرار داد.
على عليه السلام او را به حكومت رى و دستبى ۱ گماشت، ليكن راه خيانت پيش گرفت؛ چرا كه به گفته ابن اثير، او بر سى هزار درهم از بيت المال دست يافت. امام عليه السلام از او خواست كه كمبود حاصل در بيت المال را بپردازد و او انكار كرد. حضرت او را تازيانه زد و زندانى كرد. او از زندان گريخت و به معاويه پيوست و آن گاه كه معاويه مى خواست حجر بن عدى را به قتل برساند، به زيان حجر شهادت داد.