۲۵۲۷.الكافىـ به نقل از سعيد بن قيس هَمْدانى ـ: روزى در جنگ ، مردى را ديدم كه دو جامه[ ى معمولى] بر تن داشت . اسبم را تازاندم و ديدم كه امير مؤمنان است . گفتم : اى امير مؤمنان! در چنين جايى [چه مى كنيد]؟!
گفت : «آرى ، اى سعيد بن قيس! خداوند براى هر بنده اى ، نگاهبان و نگاهدارى گماشته است . دو فرشته با اويند كه نگاهش مى دارند از اين كه از قلّه كوهى فرو افتد يا در چاهى سقوط كند ؛ امّا آن گاه كه قضا نازل شود ، او را به هر بلايى وا مى نهند» .
۲۵۲۸.امام على عليه السلامـ در حالى كه در صِفّين ، ميان دو صف مى گشت و جامه اى زيرين بر تن داشت و فرزندش حسن عليه السلام به وى گفت : اين ، جامه جنگ نيست ـ: پسركم! براى پدرت تفاوتى ندارد كه خود به مرگ روى آورَد يا مرگ به وى روى كند .
۲۵۲۹.العقد الفريد :در صِفّـين ، هـر روز ، عـلى بن ابى طالب عليه السلام برون مى آمد تا ميان دو صف ايستد و آن گاه مى گفت :
كدام يك از دو روزم را از مرگ بگريزم ؛
روزى كه قَدَرم فرا نرسيده يا روزى كه فرا رسيده است؟
از روزى كه قَدَرم فرا نرسيده ، هراسى ندارم
و از روز مقدّر ، احتياط و پرهيز كردن ، نجات بخش نيست .
ر . ك : ج 5 ص 189 (آرامش على در جنگ) .