123
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

۲۱۸۶.الجمل:عثمان بن حنيف [ از بصره] بيرون آمد تا در منطقه ذوقار به اميرمؤمنان رسيد. وقتى امير مؤمنان به وى نگاه كرد و ديد كه جمليانْ او را شكنجه داده اند ، با گريه فرمود:
«اى عثمان! من تو را پيرمردى با ريش فرستادم و اينك، تو را به شكل جوانى بى مو به من بازگردانده اند. بار خدايا! تو مى دانى كه آنان بر تو گستاخى كردند و حرمت هايت را شكستند. بارخدايا! در برابر هر يك از پيروان من كه كشته اند ، آنان را بكش، و به خاطر آنچه با جانشين من [ در بصره] كردند ، عذاب را به زودى بر آنان بفرست!».

7 / 4

پيروى از حق به هنگام برپا شدن آن

۲۱۸۷.نهج البلاغةـ از گفتگوهاى على عليه السلام است درباره لزوم پيروى از حق ، به هنگامى كه حجّت و برهان بر پا شود، و على عليه السلام اين سخنان را هنگامى كه به بصره نزديك شد تا موضع خود (با اصحاب جمل) را بيان دارد و شبهه را از ذهن بصريانْ دور كند ، با عربى در ميان گذارد كه او را گروهى از بصريان، نزد او فرستاده بودند ـ:
[ على عليه السلام ] براى او وضعيت خود را با آنان (جمليان) به گونه اى روشن ساخت كه آن مرد فهميد كه امام عليه السلام بر حق است. سپس به او فرمود: «بيعت كن».
مرد عرب گفت: من فرستاده يك گروهم و كارى نخواهم كرد تا به سوى آنان بازگردم.
[ امام على عليه السلام ] فرمود: «اگر گروهى كه پشتِ سر تو هستند ، تو را فرستاده باشند تا سرزمينى را كه باران در آن باريده ، بيابى و سپس ، نزد آنان بازگردى و از جايى پُر آب و علف به آنان خبر دهى و آنان مخالفت كنند و به سوى سرزمين خشك و بى آب روند ، تو چه مى كنى؟».
گفت: با آنان مخالفت مى كنم و به سوى جاى پُر آب و علف مى روم.
فرمود: «پس دستت را دراز كن».
آن مرد گفت: به خدا سوگند ، ديگر نتوانستم با [ اين همه] اقامه حجّت و دليل بر من ، از پذيرش حق ، امتناع ورزم. پس با على عليه السلام بيعت كردم .
آن مرد ، كُلَيب جَرمى بود.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
122

۲۱۸۶.الجمل :خَرَجَ ابنُ حُنَيفٍ حَتّى أتى أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام وهُوَ بِذي قارٍ ، فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام ، وقَد نَكَّلَ بِهِ القَومُ ، بَكى وقالَ : يا عُثمانُ، بَعَثتُكَ شَيخا ألحى فَرَدّوكَ أمرَدَ إلَيَّ ! اللّهُمَّ إنَّكَ تَعلَمُ أنَّهُمُ اجتَرَؤوا عَلَيكَ وَاستَحَلّوا حُرُماتِكَ ، اللّهُمَّ اقتُلهُم بِمَن قَتَلوا مِن شيعَتي ، وعَجِّل لَهُمُ النَّقمَةَ بِما صَنَعوا بِخَليفَتي . ۱

7 / 4

اِتِّباعُ الحَقِّ عِندَ قِيامِ الحَقِّ

۲۱۸۷.نهج البلاغة :مِن كَلامِهِ عليه السلام في وُجوبِ اتِّباعِ الحَقِّ عِندَ قِيامِ الحُجَّةِ كَلَّمَ بِهِ بَعضَ العَرَبِ ، وقَد أرسَلَهُ قَومٌ مِن أهلِ البَصرَةِ لَمّا قَرُبَ عليه السلام مِنها لِيَعلَمَ لَهُم مِنهُ حَقيقَةَ حالِهِ مَع أصحابِ الجَمَلِ لِتَزولَ الشُّبهَةُ مِن نُفوسِهِم ، فَبَيَّنَ لَهُ عليه السلام مِن أمرِهِ مَعَهُم ما عَلِمَ بِهِ أنَّهُ عَلَى الحَقِّ ، ثُمَّ قالَ لَهُ : بايِع .
فَقالَ : إنّي رَسولُ قَومٍ ، ولا اُحدِثُ حَدَثا حَتّى أرجِعَ إلَيهِم .
فَقالَ عليه السلام : أ رَأَيَت لَو أنَّ الَّذينَ وَراءَكَ بَعثوكَ رائِدا تَبتَغي لَهُم مَساقِطَ الغَيثِ ، فَرَجَعتَ إلَيهِم وأخبَرتَهُم عَنِ الكَلَأِ وَالماءِ ، فَخالَفوا إلى المَعاطِشِ وَالمَجادِبِ ، ما كُنتَ صانِعا ؟
قالَ : كُنتُ تارِكَهُم ومُخالِفَهُم إلَى الكَلَأِ وَالماءِ .
فَقالَ عليه السلام : فَامدُد إذا يَدَكَ .
فَقالَ الرَّجُلُ : فَوَاللّهِ مَا استَطَعتُ أن أمتَنِعَ عِندَ قِيامِ الحُجَّةِ عَلَيَّ ، فَبايَعتُهُ عليه السلام .
وَالرَّجُلُ يُعرَفُ بِكُلَيبٍ الجَرمِيِّ . ۲

1.الجمل : ص ۲۸۵ وراجع تاريخ اليعقوبي : ج ۲ ص ۱۸۲ وشرح نهج البلاغة : ج ۱۴ ص ۱۸ ونهاية الأرب : ج ۲۰ ص ۴۵ والبداية والنهاية : ج ۷ ص ۲۳۶ .

2.نهج البلاغة : الخطبة ۱۷۰ ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۸۳ ح ۵۵ ؛ ربيع الأبرار : ج ۱ ص ۷۱۰ نحوه وراجع تاريخ الطبري : ج ۴ ص ۴۹۱ والمناقب لابن شهر آشوب : ج ۲ ص ۴۶ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مهريزي، مهدي؛ حسینی، سید ابوالقاسم
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 54809
صفحه از 611
پرینت  ارسال به