217
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

9 / 14

پى كردن شتر و پراكنده شدن لشكر جمل

۲۲۵۲.الأخبار الطوال:وقتى على عليه السلام پناه گرفتن بصريان را به جمل (شتر عايشه) ديد و اين كه هرگاه از آن به عقب رانده مى شوند ، باز مى گردند و بدان پناه مى برند، به عمّار و سعيد بن قيس و قيس بن سعد بن عباده و مالك اَشتر و ابن بُدَيل و محمّد بن ابى بكر و كسانى ديگر همچون آنها از يارانش فرمود: «تا اين شتر در برابر ديدگانشان باشد ، اينان به جنگْ ادامه خواهند داد و اگر پِى شود و فرو افتد ، ديگر كسى در جنگ ، ثابت نخواهد ماند» .
آن گاه ، آنان با همراهى ياران دلاور على عليه السلام به سمت شتر ، حمله بردند و لشكر بصره را از آن ، دور ساختند و مردى از طايفه مراد كوفه به نام اَعيُن بن ضبيعه، خود را به شتر رسانيد و آن را با شمشير ، پِى كرد . سپس شتر با ناله و ضجّه فرود افتاد و در ميان كشته ها ناپديد شد.

۲۲۵۳.الجملـ به نقل از محمّد بن حنفيه ـ: آن گاه پدرم در برابر من به پيش تاخت و شمشيرش را آخته بود و با آن ، ضربت مى زد.ديدم كه بر مردى ضربتى فرود آورد و بازويش را شكافت. سپس فرمود: «فرزندم! به پرچمت بچسب ؛ چرا كه به زودى اين زحمت از دوش تو برداشته شود» .
با صداى پدرم ، نگاه كردم و ديدم كه شمشير را فرو مى برد و بيرون مى آورد ، امّا خونى بر شمشير نمى ديدم ؛ چرا كه آن را به سرعت بيرون مى آورد و شمشير بر خون ، پيشى مى گرفت .
شتر را در ميان گرفتيم و جنگ به اطراف شتر كشيده شد. در سخت ترين التهابى كه ممكن بود كسى ببيند، قرار گرفتيم ، به طورى كه پنداشتم كشته مى شويم كه پدرم بانگ زد : اى پسر ابو بكر! بند كجاوه را قطع كن».
وى آن را قطع كرد و كجاوه فرود افتاد. به خدا سوگند ، گويا جنگ، آتش گداخته اى بود كه بر آن ، آبْ ريخته شده باشد.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
216

9 / 14

عَقرُ الجَمَلِ وتَفَرُّقُ أصحابِهِ

۲۲۵۲.الأخبار الطوال :لَمّا رَأى عَلِيٌّ لَوثَ ۱ أهلِ البَصرَةِ بِالجَمَلِ ، وأنَّهُم كُلَّما كُشِفوا عَنهُ عادوا فَلاثوا بِهِ ، قالَ لِعمّارٍ وسَعيدِ بنِ قَيسٍ وقَيسِ بنِ سَعدِ بنِ عُبادَةَ وَالأَشتَرِ وَابنِ بُدَيلٍ ومُحَمَّدِ بنِ أبي بَكرٍ وأشباهِهِم مِن حُماةِ أصحابِهِ : إنَّ هؤُلاءِ لا يَزالونَ يُقاتِلونَ ما دامَ هذا الجَمَلُ نَصبَ أعيُنِهِم ، ولَو قَد عُقِرَ فَسَقَطَ لَم تَثبُت لَهُ ۲ ثابِتَةٌ .
فَقَصَدوا بِذَوِي الجِدِّ مِن أصحابِهِ قَصدَ الجَمَلِ حَتّى كَشَفوا أهلَ البَصرَةِ عَنهُ ، وأفضى إلَيهِ رَجُلٌ مِن مُرادِ الكوفَةِ يُقالُ لَهُ : أعيَنُ بنُ ضُبَيعَةَ ، فَكَشَفَ عُرقوبَهُ ۳ بِالسَّيفِ ، فَسَقَطَ ولَهُ رُغاءٌ ، فَغَرِقَ فِي القَتلى . ۴

۲۲۵۳.الجمل عن محمّد ابن الحنفيّة :ثُمَّ تَقَدَّمَ [أبي] بَينَ يَدَيَّ وجَرَّدَ سَيفَهُ وجَعَلَ يَضرِبُ بِهِ ، ورَأَيتُهُ وقَد ضَرَبَ رَجُلاً فَأبانَ زَنَدَهُ ، ثُمَّ قالَ : اِلزَم رايَتَكَ يا بُنَيَّ ، فَإِنَّ هذَا استِكفاءٌ . فَرَمَقتُ لِصَوتِ أبي ولَحَظتُهُ فَإِذا هُوَ يُورِدُ السَّيفَ ويَصدُرُهُ ولا أرى فيهِ دَما ! وإذا هُوَ يُسرِعُ إصدارَهُ فَيَسبِقُ الدَّمَ .
وأحدَقنا بِالجَمَلِ ، وصارَ القِتالُ حَولَهُ ، وَاضطَرَبنا أشَدَّ اضطِرابٍ رَآهُ راءٍ حَتّى ظَنَنتُ أنَّهُ القَتلُ . فَصاحَ أبي عليه السلام : يَابنَ أبي بَكرٍ اقطَعِ البِطانَ ! فَقَطَعَهُ ، وألقَى الهَودَجَ ؛ فَكَأَنَّ ـ وَاللّهِ ـ الحَربَ جَمرَةٌ صُبَّ عَلَيهَا الماءُ . ۵

1.لاث بالشيء : إذا أطاف به ، وفلان يلوث بي : أي يلوذ بي (لسان العرب : ج ۲ ص ۱۸۷ «لوث») .

2.كذا في المصدر، والظاهر أنّ الصواب: «لهم».

3.العُرقوب : هو الوَتَر الذي خلف الكعبين بين مفصل القدم والساق من ذوات الأربع وهو من الإنسان فويق العقب (النهاية : ج ۳ ص ۲۲۱ «عرقب») .

4.الأخبار الطوال : ص ۱۵۰ .

5.الجمل : ص ۳۶۰ وراجع ص ۳۷۴ و ۳۷۵ ومروج الذهب : ج ۲ ص ۳۷۵ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مهريزي، مهدي؛ حسینی، سید ابوالقاسم
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 65788
صفحه از 611
پرینت  ارسال به