2 / 1 ـ 3
فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله به كشتن معاويه، اگر بر منبر او ديده شد
۲۳۲۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه معاويه را بر منبر من ديديد ، او را بكُشيد.
۲۳۲۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه معاويه را ديديد كه بر منبرم خطبه مى خوانَد ، او را بكشيد.
۲۳۲۳.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هرگاه معاوية بن ابى سفيان را ديديد كه بر منبر من سخن مى رانَد، گردنش را بزنيد.
۲۳۲۴.أنساب الأشرافـ به نقل از ابو سعيد خُدْرى ـ: مردى از انصار مى خواست معاويه را بكُشد. به وى گفتيم: در حكومت عمر ، شمشير مكش تا براى او نامه اى بنويسيم .
[ مرد] گفت: من خود از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود: «هرگاه معاويه را ديديد كه بر اين چوب ها (مِنبر) خطبه مى خوانَد ، او را بكشيد».
گفتند: ما هم شنيده ايم ؛ ولى چنين كارى نمى كنيم تا براى عمر بنويسيم.
آن گاه براى عمر ، نامه نوشتند و او جواب نامه ايشان را نداد تا مُرد.
2 / 1 ـ 4
سفارش پدر و مادر معاويه به او
۲۳۲۵.البداية والنهايةـ بـه نقل از عـلى بـن محمّد بـن عبد اللّه بن ابى سيف ـ: ابو سفيان به معاويه گفت: فرزندم! اين گروه از مهاجران ، [ در گرويدن به دين خدا ]بر ما پيشى گرفتند و ما عقب مانديم . بدين ترتيب ، سبقت و پيشتازى، آنان را نزد خدا و پيامبرش بلند مرتبه ساخت و تأخير ما، ما را فرو دست قرار داد. از اين رو ، آنان پيشوا و بزرگ شدند و ما دنباله رو گشتيم. اينك ، كارى بزرگ را به تو سپرده اند . پس با آنان مخالفت مَوَرز؛ چرا كه تو تا مدّتى اين كار را در دست دارى . پس رقابت كن و اگر توانستى ، آن را براى بازماندگانت موروثى كن .
و معاويه هميشه در دولت عمر و در تمام دوران حكومت عثمان ، فرمان رواى شام بود.