325
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

ر . ك : ص 419 (نبرد تبليغاتى) .

2 / 1 ـ 8

هدف هاى معاويه

۲۳۳۷.سير أعلام النبلاءـ به نقل از سعيد بن سويد ـ: معاويه ، هنگام ظهر با ما در منطقه نُخَيله نماز جمعه خواند و پس از آن ، خطبه خواند و گفت: ما جنگ نكرديم تا شما روزه بداريد، نماز بگزاريد ، حج به جا آوريد و زكات دهيد ؛ چرا كه من مى دانستم كه شما چنين مى كنيد ؛ وليكن با يكديگر جنگيديم تا من بر شما فرمان روايى كنم و خداوند ، چنين چيزى را به من بخشيد ، گرچه شما آن را خوش نمى داريد.

۲۳۳۸.مروج الذهبـ به نقل از مطرف بن مغيرة بن شعبه ـ: با پدرم مغيره نزد معاويه رفتم. پدرم هميشه نزد او مى رفت و با او سخن مى گفت و آن گاه كه به نزد من باز مى گشت ، از معاويه سخن مى گفت و از خردمندى او ياد مى كرد و از آنچه از او مى ديد ، شگفت زده مى شد تا اين كه شبى باز آمد و از غذا خوردن ، خوددارى كرد. ديدم كه ناراحت است. ساعتى منتظر ماندم و گمان كردم ناراحتى او به خاطر چيزى است كه در ما و رفتار ما پيدا شده است. پس به وى گفتم: چرا تو را از سرِ شب تاكنون ناراحت مى بينم؟
گفت: فرزندم! من از نزد پليدترينِ مردم آمده ام.
به وى گفتم: چرا؟
پدرم گفت: وقتى با معاويه خلوت كرده بودم ، به او گفتم: اى اميرمؤمنان! تو به آنچه از ما خواسته بودى ، رسيدى. حالا اگر عدالت را آشكار كنى و خوبى ها را بگسترانى [ خوب است] . به درستى كه تو به سنّ پيرى رسيده اى و اگر به برادرانت از بنى هاشم نظر كنى و صله رَحِم به جا آورى [ خيلى خوب است] . به خدا سوگند ، امروزه آنان چيزى ندارند كه تو از آن بترسى.
او به من گفت: هرگز! هرگز ! آن برادر تيمى (يعنى ابو بكر) به حكومت رسيد ، به عدالتْ رفتار كرد و انجام داد آنچه انجام داد. به خدا سوگند ، جز اين نشد كه او مُرد و يادش هم از ميان رفت، مگر آن كه كسى بگويد: ابو بكر.
سپس برادر عَدَوى (يعنى عمر كه از بنى عدى بود) به حكومت رسيد. ده سال دامن به كمر زد و تلاش كرد . به خدا سوگند ، جز آن نشد كه از دنيا رفت و يادش هم از ميان رفت ، مگر آن كه كسى بگويد: عمر.
آن گاه برادرمان عثمان به حكومتْ دست يافت. مردى به حكومت رسيد كه در نَسَب ، مانند نداشت، كارهايش را انجام داد و [ در پايان] با وى چنان كردند. به خدا سوگند ، جز اين نشد كه او مُرد و ياد او و ياد كارهايى كه انجام داد نيز از ميان رفت؛ ولى آن مرد هاشمى ، روزانه پنج مرتبه فرياد برآورده مى شود : «أشهد أنّ محمّداً رسول اللّه !» .
اى بى مادر! با اين اعلام ، چه كارى باقى خواهد مانْد؟ و به خدا سوگند ، جز دفن كردن آن ، چاره اى نيست.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
324

راجع : ص 418 (حرب الدعاية) .

2 / 1 ـ 8

أهدافُ مُعاوِيَةَ

۲۳۳۷.سير أعلام النبلاء عن سعيد بن سويد :صَلّى بِنا مُعاوِيَةُ فِي النُّخَيلَةِ ۱ الجُمُعَةَ فِي الضُّحى، ثُمَّ خَطَبَ وقالَ : ما قاتَلنا لِتَصوموا ولا لِتُصَلّوا ولا لِتَحُجّوا أو تُزَكّوا ، قَد عَرَفتُ أنَّكُم تَفعَلون ذلِكَ ، ولكن إنَّما قاتَلناكُم لِأَتَأَمَّرَ عَلَيكُم ، فَقَد أعطانِيَ اللّهُ ذلِكَ وأنتُم كارِهونَ . ۲

۲۳۳۸.مروج الذهب عن مطرف بن المغيرة بن شعبة :وفَدتُ مَعَ أبِيَ «المُغيرَةِ » إلى مُعاوِيَةَ ، فَكانَ أبي يَأتِيهِ يَتَحَدَّثُ عِندَهُ ، ثُمَّ يَنصَرِفُ إلَيَّ فَيَذكُرُ مُعاوِيَةَ ، ويَذكُرُ عَقلَهُ ، ويَعجَبُ مِمّا يَرى مِنهُ ، إذ جاءَ ذاتَ لَيلَةٍ فَأَمسَكَ عَنِ العَشاءِ ، فَرَأَيتُهُ مُغتَمّاً ، فَانتَظَرتُهُ ساعَةً ، وظَنَنتُ أنَّهُ لِشَيءٍ حَدَثَ فينا أو في عَمَلِنا ، فَقُلتُ لَهُ : ما لي أراكَ مُغتَمّاً مُنذُ اللَّيلَةِ ؟ قالَ : يا بُنِيَّ ، إنّي جِئتُ مِن عِندِ أخبَثِ النّاسِ ! قُلتُ لَهُ : وما ذاكَ ؟ قالَ :
قُلتُ لَهُ ـ وقَد خَلَوتُ بِهِ ـ : إنَّكَ قَد بَلَغتَ مِنّا يا أميرَ المُؤمِنينَ ، فَلَو أظهَرتَ عَدلاً ، وبَسَطتَ خَيرا ؛ فَإِنَّكَ قَد كَبِرتَ ، ولَو نَظَرتَ إلى إخوَتِكَ مِن بَني هاشِمٍ ، فَوَصَلتَ أرحامَهُم ؛ فَوَاللّهِ ما عِندَهُمُ اليَومَ شَيءٌ تَخافُهُ ، فَقالَ لي :
هَيهاتَ هَيهاتَ ! ! مَلَكَ أخو تَيمٍ فَعَدَلَ وفَعَلَ ما فَعَلَ ، فَوَاللّهِ ما عَدا أن هَلَكَ فَهَلَكَ ذِكرُهُ ، إلّا أن يَقولَ قائِلٌ : أبو بَكرٍ . ثُمَّ مَلَكَ أخو عَدِيٍّ ، فَاجتَهَدَ وشَمَّرَ عَشرَ سِنينَ ، فَوَاللّهِ ما عَدا أن هَلَكَ فَهَلَكَ ذِكرُهُ ، إلّا أن يَقولَ قائِلٌ : عُمَرُ . ثُمَّ مَلَكَ أخونا عُثمانُ، فَمَلَكَ رَجُلٌ لَم يَكُن أحَدٌ في مِثلِ نَسَبِهِ ، فَعَمِلَ ما عَمِلَ وعُمِلَ بِهِ ، فَوَاللّهِ ما عَدا أن هَلَكَ فَهَلَكَ ذِكرُهُ ، وذِكرُ ما فُعِلَ بِهِ . وإنَّ أخا هاشِمٍ يُصرَخُ بِهِ في كُلِّ يَومٍ خَمسَ مَرّاتٍ : أشهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّهِ ، فَأَيُّ عَمَلٍ يَبقى مَعَ هذا ؟ لا اُمَّ لَكَ ! وَاللّهِ إلّا دَفناً دَفناً . ۳

1.النُّخَيْلَة : موضع قرب الكوفة على سمت الشام وهو الموضع الذي خرج إليه الإمام علي عليه السلام (معجم البلدان : ج ۵ ص ۲۷۸) .

2.سير أعلام النبلاء : ج ۳ ص ۱۴۶ الرقم ۲۵ ، البداية والنهاية : ج ۸ ص ۱۳۱ ؛ كشف الغمّة : ج ۲ ص ۱۶۷ .

3.مروج الذهب : ج ۴ ص ۴۱ ، الأخبار الموفّقيّات : ص ۵۷۶ ح ۳۷۵ ، شرح نهج البلاغة : ج ۵ ص ۱۲۹ ؛ كشف اليقين : ص ۴۶۶ ح ۵۶۵ ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۴۴ كلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۱۶۹ ح ۴۴۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مهريزي، مهدي؛ حسینی، سید ابوالقاسم
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 65544
صفحه از 611
پرینت  ارسال به