2 / 2 ـ 1
نَسَب عمرو بن عاص
۲۳۴۱.ربيع الأبرار:نابغه (مادر عمرو بن عاص) ، كنيز مردى از قبيله عَنزه بود. وى به اسارت گرفته شد و او را عبد اللّه بن جَدعان خريد و در اين دوران ، بدكاره بود. سپس از بردگى آزاد شد و ابو لهب، اُمية بن خلف، هشام بن مغيره، ابو سفيان بن حرب و عاص بن وائل در يك دوره كه از حيض پاك بود ، با او زنا كردند و عمرو را به دنيا آورد. هر يك از اين مردان ، مدّعى فرزندى عمرو شدند. مادرش (نابغه) را به داورى گرفتند و او گفت : «اين ، فرزند عاص بن وائل است» ؛ زيرا عاص به وى نفقه مى داد و گفته اند كه به ابو سفيان بن حرب، شبيه تر بود و در اين باره ، ابو سفيان بن حارث بن عبد المطّلب سروده است :
پدر تو ، بدون شك ، ابو سفيان بود
و براى ما نشانه هايى از شكل و شمايل او در تو آشكار گشت.
۲۳۴۲.العقد الفريدـ به نقل از عبد اللّه بن سليمان مدنى و ابو بكر هُذَلى ـ: اَروى دختر حارث بن عبد المطّلب نزد معاويه رفت . او پير زنى كهن سال بود . معاويه چون او را ديد ، گفت : آفرين بر تو و خوش آمدى، اى عمّه! پس از ما چگونه بودى؟
گفت : اى برادر زاده! دست نعمت دهنده را ناسپاسى نمودى و نسبت به پسر عمويت رفتار بدى كردى و خود را به نامى كه شايسته اش نبودى ، ناميدى و چيزى را كه حقّ تو نبود ، ستاندى ، بى آن كه تو و پدرانت سختى كشيده باشيد و بى آن كه در اسلام ، داراى سابقه اى باشيد، پس از آن كه به پيامبر خدا كفر ورزيديد.
آن گاه ، عمرو بن عاص به اروى گفت : بس كن ، اى پيرزنِ گم راه! سخنت را كوتاه كن كه عقل از سرت پريده است . تو زنى و گواهى تو به تنهايى كافى نيست .
اروى به وى گفت : و تو ، اى پسر نابغه! سخن مى گويى با آن كه مادرت مشهورترينْ زنِ آوازه خوان مكّه بود و از همه بيشتر مزد [ فاحشگى] مى گرفت. پنج نفر از قريش ، تو را به فرزندى خواندند ، تا آن كه از مادرت سؤال شد. گفت : تمام آنان با من نزديكى كردند . بنگريد كدام يك از آنها به اين ، شبيه تر است و همان را پدر اين فرزند بدانيد. شباهت عاص بن وائل به تو بيشتر بود و تو را به او منسوب كردند.