۲۳۴۹.الاحتجاجـ به نقل از شعبى و ابو مخنف و يزيد بن ابى حبيب مصرى ، در گزارش استدلال حسن بن على عليهماالسلام با گروهى از منكران فضايل او و فضيلت هاى پدرش در حضور معاويه ـ: [ امام حسن عليه السلام فرمود : ]امّا تو ، اى عمرو بن عاص ! اى كينه جوى نفرين شده بى تبار ! همانا تو [ مانند ]سگى . نخستين مسئله ات آن كه مادرت بدكاره بود و تو از بستر مشترك به دنيا آمدى . مردان قريش ، از جمله : ابو سفيان بن حرب ، وليد بن مغيره ، عثمان بن حرث ، نضر بن حرث بن كلده و عاص بن وائل ، درباره تو نزاع كردند و هر يك ادّعا مى كرد كه تو فرزند اويى. از ميان قريشيان ، كسى را پدر تو خواندند كه در ميان آنان ، پست ترين نسب و خبيث ترين جايگاه و بيشترين ستمكارى را داشت.
تو همانى كه به عنوان سخنران به پا خاستى و گفتى: من دشمن محمّدم! و عاص ابن وائل گفت: محمّد ، مردى ابتر (بى نسل) است كه فرزند پسرى ندارد و اگر بميرد، يادش محو مى گردد. پس خداوند ـ تبارك و تعالى ـ اين آيه را نازل كرد: «به درستى كه دشمن تو ، بى نسل است» .
مادرت براى زنادادن به سوى [ قبيله] عبد قيس مى رفت ، چه در خانه هاى آنان و چه در مسافرت هايشان ، و چه در دلِ دشت هايشان.
در هر يك از جنگ ها كه پيامبر خدا حضور مى يافت ، تو از همه دشمنان در دشمنى كردن و تكذيب نمودن ، سخت ترين بودى. سپس تو در ميان كِشتى سوارانى كه به سوى حبشه حركت كردند ، بودى كه براى ريختن خون جعفر بن ابى طالب و ساير مهاجران ، نزد نجاشى رفتيد. نيرنگ زشت به تو بازگشت و خداوند ، تلاشت را بى مقدار گردانيد و آرزوهايت را به باد داد و تلاشت را بى ثمر ساخت و گفته هايت را تكذيب كرد و سخن كسانى را كه كفر ورزيدند ، پايين بُرد ، كه سخن خداوند ، همان سخنِ برتر است.