۲۳۹۴.امام على عليه السلامـ برگرفته از نامه وى به معاويه ـ: امّا بعد ؛ همانا دنيا شيرين است و سرسبز ، و آراسته و با طراوت . هر كه به آن ميل كند ، دنيا او را با آرايش هاى خويش از سودمندى هايش باز مى دارد . ما فرمان يافته ايم كه به آخرت ، روى كنيم و به سوى آن برانگيخته شويم .
پس اى معاويه! آنچه را فنا مى پذيرد ، فرو گذار و براى آنچه پاينده مى ماند ، بكوش و برحذر باش از مرگ كه به سوى آن روانى و از محاسبه اى كه كارت به آن مى انجامد .
و بدان كه خداوند متعال ، هر گاه خير را براى بنده اى بخواهد ، او را از ناپسندى ها باز مى دارد و به فرمان بردارى خويش توفيق مى بخشد ، و هر گاه براى بنده اى بد بخواهد ، او را با دنيا مى فريبد و آخرت را از يادش مى بَرَد و آرزويش را مى گسترد و وى را از آنچه موجب صلاح اوست ، باز مى دارد .
نامه تو به من رسيد . يافتمت كه به غيرِ هدف خويش تير مى افكَنى ، غير گمشده خود را مى جويى ، در نابينايى خطا مى كنى ، در گمگشتگى سرگردانى ، به دليل هاى واهى چنگ مى زنى و به خُردترين شبهه پناه مى جويى .
و امّا اين كه مى خواسته اى تا تو را وا گذارم و حكومت شام را به تو سپارم ؛ اگر مى خواستم امروز چنين كنم ، ديروز مى كردم .
و امّا اين كه گفته اى عُمَر تو را به حكومت شام برگزيد ؛ وى با اين كار ، آن كس را كه همتاى پيشينش حكومت بخشيده بود ، عزل كرد ، همان سان كه عثمان نيز واليانِ عمر را بر كنار نمود . هيچ رهبرى براى مردم منصوب نمى شود ، جز اين كه صلاح امّت را كه براى رأى پيشينيان آشكار بود و يا عيبش بر آنان پوشيده بود در نظر مى گيرد . از پسِ هر كارى ، امرى نو پديد مى آيد و براى هر زمامدارى رأى و اجتهادى است .
سبحان اللّه كه چه سخت پايبند هوس هاى نوپديد وسرگشتگى فرا كِشنده خود شده اى و همراه آن ، حقايق را تباه ساخته اى و رشته هاى قابل اعتماد را گسسته اى ؛ همان ها را كه مطلوب خدا و حجّت براى بندگان اوست!
و امّا اين كه درباره عثمان و كُشندگانش سخت به جدل برخاسته اى ؛ تو عثمان را آن گاه يارى كردى كه يارى كردن به سود خودت بود و آن گاه كه يارى به سود او بود، او را وا گذشته اى. والسّلام!