۲۳۹۹.امام على عليه السلامـ برگرفته نامه وى به معاويه ـ: امّا بعد؛ به راستى دنيا، [ آدمى را ]از هر چيز ، جز خود باز مى دارد و دنيادار هيچ بهره اى از آن نمى بَرَد ، مگر آن كه دنيا دروازه هاى آزمندى و شيفتگى به خويش را بر او مى گشايد . هرگز دنيادار به سببِ آنچه از دنيا نصيب برده ، از آنچه نصيب نبرده ، بى نياز نمى شود و در پى اين همه ، بايد از آنچه گرد آورده ، جدا شود و آنچه را استوار ساخته ، فرو پاشد . اگر از آنچه گذشته ، عبرت گيرى ، در آنچه باقى مانده ، خود را نگه خواهى داشت . والسّلام!
۲۴۰۰.امام على عليه السلامـ برگرفته نامه وى به معاويه ـ: امّا بعد ؛ خداىِ منزّه ، دنيا را براى پس از آن (آخرت ) آفريده و در آن ، اهلش را به آزمون كشانيده تا معلوم شود كه كدامينِ ايشان ، نيكْ كردارتر است . ما براى دنيا آفريده نشده ايم و به كوشش در [ راهِ ]آن مأمور نگشته ايم . جز اين نيست كه ما در دنيا نهاده شده ايم تا با آن آزموده شويم . همانا خداوند مرا به تو ، و تو را به من مبتلا ساخته و يكى از ما را بر ديگرى حجّت قرار داده است .
تو در طلب دنيا ، به تأويل قرآن شتافتى و از من بازخواستِ جنايتى را كردى كه دست و زبانم به آن آلوده نشده است . و تو و شاميان براى سرپيچى از من ، خدا را عصيان كرديد ؛ دانايتان نادانتان را برانگيخت و ايستاده تان [ نيز ]نشسته تان را!
درباره خويش از خداى پروا كن و مهار خود را از چنگ شيطان درآور و رويت را به سوى آخرت بگردان كه رهگذارِ ما و تو خواهد بود . بپرهيز از آن كه خداوند از سوى خود ، به بلايى شتابنده گرفتارت كند كه به ريشه زند و نسل را براندازد .
براى تو ، به خدا سوگند مى خورم ؛ سوگندى سراسر راست كه اگر فراهم سازهاى تقدير ، من و تو را به هم رسانند ، در ميدان تو مى مانَم ، «تا آن گاه كه خداوند ميان ما داورى كند ، كه او بهترينِ داوران است» .