533
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

۲۴۳۱.الإرشادـ در بيان ماجراى تشنگى ياران امام عليه السلام به هنگامِ روى نهادن به صِفّين و ديدارشان با راهب ـ: پس امام عليه السلام فرمود : «در اين نقطه ، زمين را بشكافيد!» .
گروهى از افراد ، به آن مكان روى كردند و با بيل به كاويدن زمين پرداختند . پس صخره اى بزرگ و تابان بر ايشان آشكار شد . گفتند : اى امير مؤمنان! اين جا صخره اى است كه بيل ها در آن كارگر نمى افتند .
به آنان گفت : «اين صخره بر آبى جاى دارد و اگر از مكان خود كنار رود ، آب را خواهيد يافت» .
پس افراد در جا به جا كردن صخره كوشيدند،گِرد آمدند و آهنگِ جا به جا نمودن آن كردند ؛ امّا به اين مقصود راهى نيافتند و كار بر ايشان سخت دشوار شد .
آن گاه كه امام عليه السلام ديد آنان گِرد آمده ، كوشش خويش را در جا به جايى صخره به كار گرفته اند و كار بر ايشان چنان دشوار شده ، پايش را از روى زين برگرداند تا بر زمين فرود آمد ، سپس آستين بالا زد ، انگشتانش را زير گوشه اى از صخره برد و آن را حركت داد . آن گاه ، با دستش آن را بركَند و چندين قدم آن سوتر پرتاب كرد .
وقتى صخره جا به جا شد ، روشناىِ آب نزدشان نمودار گشت . به آن روى آوردند و از آن نوشيدند . آن آب گواراترين ، خنك ترين و زلال ترين آبى بود كه در سفر[ هاى ]خويش نوشيده بودند .
به ايشان گفت : «توشه برگيريد و سيراب شويد» .
پس چنين كردند . آن گاه ، امام عليه السلام نزديك صخره شد ، آن را با دست برگرفت و بر همان جاى كه بود ، باز نهاد .

۲۴۳۲.شرح نهج البلاغةـ در وصفِ نيرومندى امام عليه السلام ـ: و اوست كه دروازه خيبر را بركنْد و گروهى از مردم گِرد آمدند تا آن را برگردانند و نتوانستند . و اوست كه [ بُتِ ]هُبَل را ـ كه بسيار بزرگ بود ـ از فراز كعبه بركنْد و بر زمين فرو افكند . و اوست كه در روزگار خلافتش صخره اى بزرگ را با دست خويش از جاى كنْد ـ آن گاه كه همه سپاه از اين كار ناتوان شدند ـ و از زير آن آب برآورْد .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
532

۲۴۳۱.الإرشادـ في بَيانِ قِصَّةِ عَطَشِ أصحابِ الإِمامِ عليه السلام لَمّا تَوَجَّهَ إلى صِفّينَ ولِقائِهِم مَعَ الرّاهِبِ ـ: فَقالَ عليه السلام : اِكشِفُوا الأَرضَفي هذَا المَكانِ .
فَعَدَلَ جَماعَةٌ مِنهُم إلَى المَوضِعِ فَكَشَفوهُ بِالمَساحي ، فَظَهَرَت لَهُم صَخرَةٌ عَظيمَةٌ تَلمَعُ ، فَقالوا : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، هُنا صَخرَةٌ لا تَعمَلُ فيهَا المَساحي .
فَقالَ لَهُم : إنَّ هذِهِ الصَّخرَةَ عَلَى الماءِ فَإِن زالَت عَن مَوضِعِها وجََدتُمُ الماءَ .
فَاجتَهَدوا في قَلبِها ، فَاجتَمَعَ القَومُ وراموا تَحريكَها فَلَم يَجِدوا إلى ذلِكَ سَبيلاً وَاستَصعَبَت عَلَيهِم ، فَلَمّا رَآهُم عليه السلام قَدِ اجتَمَعوا وبَذَلُوا الجُهدَ في قَلعِ الصَّخرَةِ فَاستَصعَبَت عَلَيهِم ، لَوى عليه السلام رِجلَهُ عَن سَرجِهِ حَتّى صارَ عَلَى الأَرضِ ، ثُمَّ حَسَرَ عَن ذِراعَيهِ ووَضَعَ أصابِعَهُ تَحتَ جانِبِ الصَّخرَةِ فَحَرَّكَها ، ثُمَّ قَلَعَها بِيَدِهِ ودَحا بِها أذرُعا كَثيرَةً ، فَلَمّا زالَت عَن مَكانِها ظَهَرَ لَهُم بَياضُ المَاءِ ، فَتَبادَروا إلَيهِ فَشَرِبوا مِنهُ ، فَكانَ أعذَبَ ماءٍ شَرِبوا مِنهُ في سَفَرِهِم وأبرَدَهُ وأصفاهُ .
فَقالَ لَهُم : تَزَوَّدوا وَارتَووا .
فَفَعَلوا ذلِكَ . ثُمَّ جاءَ إلَى الصَّخرَةِ فَتَناوَلَها بِيَدِهِ ووَضَعَها حَيثُ كانَت . ۱

۲۴۳۲.شرح نهج البلاغةـ في صِفَةِ قُوَّةِ الإِمامِ عليه السلام ـ: وهُوَ الَّذي قَلَعَ بابَ خَيبَرَ وَاجتَمَعَ عَلَيهِ عُصبَةٌ مِنَ النّاسِ لِيَقلِبوهُ فَلَم يَقلِبوهُ ، وهُوَ الَّذِي اقتَلَعَ هُبَلَ مِن أعلَى الكَعبَةِ ، وكانَ عَظيما جِدّا وألقاهُ إلَى الأَرضِ ، وهُوَ الَّذِي اقتَلَعَ الصَّخرَةَ العَظيمَةَ في أيّامِ خِلافَتِهِ عليه السلام بِيَدِهِ بَعدَ عَجزِ الجَيشِ كُلِّهِ عَنها وأنبَطَ الماءَ مِن تَحتِها . ۲

1.الإرشاد : ج ۱ ص ۳۳۵ ، إعلام الورى : ج ۱ ص ۳۴۶ نحوه وراجع خصائص الأئمّة عليهم السلام : ص ۵۰ والخرائج والجرائح : ج۱ ص ۲۲۲ ح ۶۷ والفضائل لابن شاذان : ص ۸۹ .

2.شرح نهج البلاغة : ج ۱ ص ۲۱ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مهريزي، مهدي؛ حسینی، سید ابوالقاسم
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 54857
صفحه از 611
پرینت  ارسال به