535
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

6 / 8

فرود آمدن در بُلَيخ ۱

۲۴۳۳.الفتوح :راهبى كه آن جا در صومعه اى مى زيست ، به على عليه السلام نگريست ، از صومعه برون آمد و به وى روى كرد و به دست وى اسلام آورد . سپس گفت : اى امير مؤمنان! نزد ما كتابى است كه آن را از پدران خويش ارث برده ايم و مى گويند عيسى بن مريم عليهماالسلام آن را برنوشته است . آيا به شما عرضه اش كنم؟
على عليه السلام گفت : «آرى ، آن را بياور!» .
راهب به صومعه بازگشت و كتابى كهنه بازآورد كه نزديك به فرو پاشيدن بود . على عليه السلام آن را برگرفت و بوسيد . سپس به راهب باز گردانيد و گفت : «آن را بر من بخوان» .
راهب آن را بر على عليه السلام خواند . در آن چنين بود :
«به نام خداوند بخشنده مهربان كه در قضايش چنين حكم كرد و در [ لوحِ ]مسطورش چنين نوشت كه در ميان مردمى مَدرَس نرفته ، پيامبرى از خودشان برانگيزد تا كتاب و حكمت را به ايشان بياموزَد و به راه رشد يافتگى رهنمونشان شود ؛ پيامبرى كه كج خُلقى و درشتى نمى كند ، در بازارها بانگِ بلند بر نمى دارد و بدى را به بدى پاداش نمى دهد ، بلكه مى بخشايد و در مى گذرد ؛ پيامبرى كه امّتش ستايشگرند و در هر حال ، خواه به گاه فرو رفتن در زمين و خواه به گاه برآمدن از كوه ها ، خداى را سپاس مى گويند و زبان هاشان رامِ ياد كردن از خدا به منزّهى و پاكى و بزرگى و يگانگى است .
خداوند ، اين پيامبر را بر دشمنانش چيره مى كند و آن گاه كه او را نزد خويش فرا بر مى كشد ، امّتش از پىِ او به اختلاف در مى افتند و تا زمانى كه خدا خواهد ، در اين حال مى مانند . آن گاه مردى از امّتش بر كرانه اين نهر بر مى گذرَد ، به معروف امر و از منكر نهى مى كند ، به حق حكم مى رانَد و در داورى رشوه نمى ستانَد . دنيا بر او آسان تر از آبْ نوشيدن تشنگان است ؛ خداوند شكوهمند بالاپايه را در نهان پروا مى كند و در آشكار براى خدا خلوص مى ورزد و در [ كارِ] خدا سرزنشِ هيچ سرزنشگرى او را در نمى گيرد . هر كس آن پيامبر را دريابد ، بايد به او بگرود . اگر گرويد ، رضوان و بهشت خدا از آنِ اوست . و هر كه آن بنده صالح را دريابد ، بايد يارى اش كند ، كه او جانشين پيامبرِ واپسين و كشته شدن با او ، شهادت است» .
سپس آن راهب به على عليه السلام روى كرد و گفت : اى امير مؤمنان! من همراه تو مى مانم و هرگز از تو جدا نمى شوم ، چندان كه مرا همان رسد كه تو را برسد .
سپس على عليه السلام گريست و گفت : «سپاس ، خداى را كه مرا نزد خويش ، در كتبِ نيكان ، ياد فرموده است» .
آن گاه ، حركت كرد و راهب با وى روان شد . پس صبح و شام ، با على عليه السلام هم سفره بود ، تا اين كه به صفّين رسيد . پس به [ صف] نبرد پيوست تا كشته شد . على عليه السلام به يارانش فرمود : «او را بجوييد» . او را جُستند و يافتند . على عليه السلام بر او نماز گزارد و دفنش كرد و برايش آمرزش خواست . سپس گفت : «اين [ مرد ]از ما اهل بيت است» .

1.جايى است در سوريه ، نزديك رَقّه بر حاشيه فرات .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
534

6 / 8

النُّزولُ بِبَليخٍ ۱

۲۴۳۳.الفتوح :ونَظَرَ إلَيهِ [عَلِيٍّ عليه السلام ] راهِبٌ قَد كانَ هُنالِكَ في صَومَعَةٍ لَهُ ، فَنَزَلَ مِنَ الصَّومَعَةِ وأقبَلَ إلى عَلِيٍّ رضى الله عنه ، فَأَسلَمَ عَلى يَدِهِ ؛ ثُمَّ قالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ! إنَّ عِندَنا كِتابا تَوارَثناهُ عَن آبائِنا ، يَذكُرونَ أنَّ عيسَى بنَ مَريَمَ عليه السلام كَتَبَهُ ، أفَأَعرِضُهُ عَلَيكَ ؟
قالَ عَلِيٌّ رضى الله عنه : نَعَم فَهاتِهِ .
فَرَجَعَ الرّاهِبُ إلَى الصَّومَعَةِ وأقبَلَ بِكِتابٍ عَتيقٍ قَد كادَ أن يَندَرِسَ ، فَأَخَذَهُ عَلِيٌّ وقَبَّلَهُ ثُمَّ دَفَعَهُ إلَى الرّاهِبِ ، فَقالَ : اِقرَأهُ عَلَيَّ !
فَقَرَأَهُ الرّاهِبُ عَلى عَلِيٍّ رضى الله عنه ، فَإِذا فيهِ : بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، الَّذي قَضى فيما قَضى وسَطَرَ فيما سَطَرَ ، أنَّهُ باعِثٌ فِي الاُمِّيّينَ رَسولاً مِنهُم يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ ، ويَدُلُّهُم عَلى سَبيلِ الرَّشادِ ، لا فَظٌّ ۲ ولا غَليظٌ ولاصَخّابٌ ۳ فِي الأَسواقِ ، لا يَجزِي السَّيِّئَةَ السَّيِّئَةَ ولكِن يَعفو ويَصفَحُ ، اُمَّتُهُ الحامِدونَ الَّذينَ يَحمَدونَ اللّهَ عَلى كُلِّ حالٍ في هَبوطِ الأَرضِ وصَعودِ الجِبالِ ، ألسِنَتُهُم مُذَلَّلَةٌ بِالتَّسبيحِ وَالتَّقديسِ وَالتَّكبيرِ وَالتَّهليلِ ، يَنصُرُ اللّهُ هذَا النَّبِيَّ عَلى مَن ناواهُ ؛ فَإِذا تَوَفّاهُ اللّهُ اختَلَفَت اُمَّتُهُ مِن بَعدِهِ ، ثُمَّ يَلبَثونَ بِذلِكَ ما شاءَ اللّهُ ؛ فَيَمُرُّ رَجُلٌ مِن اُمَّتِهِ بِشاطِئِ هذَا النَّهرِ ، يَأمُرُ بِالمَعروفِ ويَنهى عَنِ المُنكَرِ ، يَقضي بِالحَقِّ ولا يَرتَشي فِي الحُكمِ ، الدُّنيا عَلَيهِ أهوَنُ مِن شُربِ الماءِ عَلَى الظَّمآنِ ، ۴ يَخافُ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ فِي السِّرِّ ويَنصَحُ اللّهَ فِي العَلانِيَةِ ، ولا يَأخُذُهُ فِي اللّهِ لَومَةُ لائِمٍ ، فَمَن أدرَكَ ذاكَ النَّبِيَّ فَليُؤمِن بِهِ ، فَمَن آمَنَ بِهِ كانَ لَهُ رِضوانُ اللّهِ وَالجَنَّةُ ، ومَن أدرَكَ ذلِكَ العَبدَ الصّالِحَ فَليَنصُرهُ فَإِنَّهُ وَصِيُّ خاتِمِ الأَنبِياءِ ، وَالقَتلُ مَعهُ شَهادَةٌ .
قالَ : ثُمَّ إنَّهُ أقبَلَ هذَا الرّاهِبُ عَلى عَلِيٍّ فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ! إنّي صاحِبُكَ لا اُفارِقُكَ أبَدا حَتّى يُصيبَني ما أصابَكَ .
قالَ : فَبَكى عَلِيٌّ رضى الله عنه ثُمَّ قالَ : الحَمدُ للّهِِ الَّذي ذَكَرَني عِندَهُ في كُتُبِ الأَبرارِ .
قالَ : ثُمَّ سارَ وهذَا الرّاهِبُ مَعَهُ ، فَكانَ يَتَغَدّى ويَتَعَشّى مَعَ عَلِيٍّ ؛ حَتّى صارَ إلى صِفّينَ ، فَقاتَلَ فَقُتِلَ ، فَقالَ عَلِيٌّ لِأَصحابِهِ : اُطلُبوهُ ! فَطَلَبوهُ فَوَجَدوهُ ، فَصَلّى عَلَيهِ عَلِيٌّ رضى الله عنه ودَفَنَهُ وَاستَغفَرَ لَهُ ، ثُمَّ قالَ : هذا مِنّا أهلَ البَيتِ . ۵

1.موضع في سوريا ، قرب الرقّة على جانب الفرات .

2.فظّ : سَيِّئالخُلق (لسان العرب : ج ۷ ص ۴۵۲ «فظظ») .

3.الصَّخَب والسَّخَب : الضَّجَّة ، واضطرابُ الأصواتِ للخِصَام (النهاية : ج ۳ ص ۱۴ «صخب») .

4.في وقعة صفّين : «الدنيا أهون عليه من الرّماد في يوم عصفت به الريح ، والموت أهون عليه من شرب الماء على الظماء»؛ والظاهر وقوع السقط هنا في المصدر .

5.الفتوح : ج ۲ ص ۵۵۶ ؛ وقعة صفّين : ص ۱۴۷ نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مهريزي، مهدي؛ حسینی، سید ابوالقاسم
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 54842
صفحه از 611
پرینت  ارسال به