563
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5

۲۴۴۳.تاريخ الطبرىـ به نقل از عبد اللّه بن عوف بن احمر ـ: چون در صِفّين به معاويه و شاميان رسيديم ، ديديم كه ايشان پيش تر فرود آمده و بخشى هموار و گسترده را برگزيده و شريعه ۱ را زير چنگ گرفته اند . ابو اعور سُلَمى ، سواران و پيادگانى را بر آب گماشته و پيشاپيش آنان ، تيراندازان و نيزه داران و سپرداران را به صف كرده بود كه كلاهخود بر سر داشتند و انبوه شده بودند تا ما را از آب ، باز دارند .
پس ما سراسيمه نزد امير مؤمنان رفتيم و او را از اين حال ، آگاه كرديم . وى صعصعة بن صُوحان را فرا خواند و به او فرمود : «نزد معاويه رو و بگو : ما اين راه را به سوى شما پيموده ايم ؛ امّا پيش از آن كه حجّت را بر شما تمام كنيم ، از جنگ با شما اكراه داريم . اكنون تو سواران و پيادگانت را به جانب ما فرستاده اى و پيش از آن كه به نبرد با تو پردازيم ، با ما به جنگ برخاسته اى ، [ يعنى] جنگ با ما را تو آغاز كرده اى .
ما را در نظر است كه تا تو را دعوت نكرده ، حجّت را بر تو تمام نساخته ايم ، دست از [ نبرد با] تو نگه داريم و اين [ جنايتى ]ديگر است كه انجام داده ايد ؛ آب را بر سپاهيان بسته ايد . سپاهيان من ، دست بردار نيستند ، مگر اين كه از آب بنوشند . پس به يارانت پيغام فرست كه راه آب را بر سپاه من باز بگذارند و [ از آن] دست بردارند تا در كار و مقصود خود و شما بينديشيم . امّا اگر برايت خوش تر است كه ما قصد خويش را وا نهيم و به سپاه رخصت دهيم كه بر سر آب بجنگند تا هر كه چيره شد ، بنوشد ، چنين خواهيم كرد» .
معاويه به يارانش گفت : چه مى انديشيد؟
وليد بن عُقبه گفت : آب را بر ايشان ببند ، همان گونه كه آنان بر عثمان بن عفّان بستند و چهل روز او را محاصره كرده ، از خُنَكاى آب و گوارايىِ غذا دورش ساختند . ايشان را تشنه لب بكُش ، كه خدايشان تشنه لب بكشد!
عمرو بن عاص به معاويه گفت : آب را بر ايشان بگشا ؛ زيرا آنان تشنه لب نمى مانند ، در حالى كه تو سيراب باشى . پس به چيزى جز آب ، در امور ميان خود و ايشان بينديش .
وليد بن عقبه ديگر بار سخن خويش را گفت . عبد اللّه بن ابى سَرح نيز گفت : تا هنگام شب ، آب را بر آنان ببند . ايشان اگر نتوانند به آب دست يابند ، باز مى گردند ؛ و همين بازگشتشان ، گريز و شكست است . آب را بر ايشان ببند كه خداوند در روز قيامت ، آب را بر ايشان ببندد!
صعصعه گفت : جز اين نيست كه در روز قيامت ، خداوند آب را بر كافران و بدكاران و باده نوشانى چون تو و اين فاسق (وليد بن عقبه ) مى بندد . مثل تو و اين فاسق ـ يعنى وليد ابن عقبه ـ هم چنين است .
پس بر سرش ريختند و دشنام و بيمش دادند .
معاويه گفت : دست از اين مرد بداريد كه او پيك است .

1.گُدار يا بخش ديگرى از رودخانه كه مى توان از آن جا آب برداشت .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
562

۲۴۴۳.تاريخ الطبري عن عبد اللّه بن عوف بن الأحمر :لَمّا قَدِمنا عَلى مُعاوِيَةَ وأهلِ الشّامِ بِصِفّينَ وَجَدناهُم قَد نَزَلوا مَنزِلاً اختاروهُ مُستَوِيا بَساطا واسِعا ، أخَذُوا الشَّريعَةَ ، فَهِيَ في أيديهِم ، وقَد صَفَّ أبُو الأَعوَرِ السُّلَمِيُّ عَلَيهَا الخَيلَ وَالرِّجالَ ، وقَد قَدَّمَ المُرامِيَةَ أمامَ مَن مَعَهُ ، وصَفَّ صَفّا مَعَهُم مِنَ الرِّماحِ وَالدَّرَقِ ، ۱ وعَلى رُؤوسِهِمُ البيضُ ، وقَد أجمَعوا عَلى أن يَمنَعونَا الماءَ .
فَفَزِعنا إلى أميرِ المُؤمِنينَ ، فَخَبَّرناهُ بِذلِكَ ، فَدَعا صَعصَعَةَ بنَ صوحانَ فَقالَ لَهُ : اِيتِ مُعاوِيةَ وقُل لَهُ : إنّا سِرنا مَسيرَنا هذا إلَيكُم ، ونَحنُ نَكرَهُ قِتالَكُم قَبلَ الإِعذارِ إلَيكُم ، وإنَّكَ قَدَّمتَ إلَينا خَيلَكَ ورِجالَكَ فَقاتَلتَنا قَبلَ أن نُقاتِلَكَ ، وبَدَأتَنا بِالقِتالِ ، ونَحنُ مَن رَأَينَا الكَفَّ عَنكَ حَتّى نَدعُوَكَ ونَحتَجَّ عَلَيكَ .
وهذِهِ اُخرى قَد فَعَلتُموها ، قَد حُلتُم بَينَ النّاسِ وبَينَ الماءِ ، وَالنّاسُ غَيرُ مُنتَهينَ أو يَشرَبوا ، فَابَعث إلى أصحابِكَ فَليُخَلّوا بَينَ النّاسِ وبَينَ الماءِ ، ويَكُفّوا حَتّى نَنظُرَ فيما بَينَنا وبَينَكُم ، وفيما قَدِمنا لَهُ وقَدِمتُم لَهُ ، وإن كانَ أعجَبَ إلَيكَ أن نَترُكَ ما جِئنا لَهُ ، ونَترُكَ النّاسَ يَقتَتِلونَ عَلَى الماءِ حَتّى يَكونَ الغالِبُ هُوَ الشّارِبَ ، فَعَلنا .
فَقالَ مُعاوِيَةُ لِأَصحابِهِ : ما تَرَونَ ؟
فَقالَ الوَليدُ بنُ عُقبَةَ : اِمنَعهُمُ الماءَ كَما مَنَعوهُ عُثمانَ بنَ عَفّانَ ؛ حَصَروهُ أربَعينَ صَباحا يَمنَعونَهُ بَردَ الماءِ ، ولينَ الطَّعامِ . اُقتُلهُم عَطَشا ، قَتَلَهُمُ اللّهُ عَطَشا !
فَقالَ لَهُ عَمرُو بنُ العاصِ : خَلِّ بَينَهُم وبَينَ الماءِ ، فَإِنَّ القَومَ لَن يَعطَشوا وأنتَ رَيّانُ ، ولكِن بِغَيرِ الماءِ ، فَانظُر ما بَينَكَ وبَينَهُم .
فَأَعادَ الوَليدُ بنُ عُقبَةَ مَقالَتَهُ . وقالَ عَبدُ اللّهِ بنُ أبي سَرحٍ : اِمنَعُهُم الماءَ إلَى اللَّيلِ ، فَإِنَّهُم إن لَم يَقدِروا عَلَيهِ رَجَعوا ، ولَو قَد رَجَعوا كانَ رُجوعُهُم فَلّاً . اِمنَعهُمُ الماءَ مَنَعَهُمُ اللّهُ يَومَ القِيامَةِ !
فَقالَ صَعصَعَةُ : إنَّما يَمنَعُهُ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ يَومَ القِيامَةِ الكَفَرَةَ الفَسقَةَ وشَرَبَةَ الخَمرِ ، ضَربَكَ وضَربَ هذَا الفاسِقِ ـ يَعنِي الوَليدَ بنَ عُقبَةَ ـ .
قالَ : فَتَواثَبوا إلَيهِ يَشتُمونَهُ ويَتَهَدَّدونَهُ ، فَقالَ مُعاوِيَةُ : كُفّوا عَنِ الرَّجُلِ فَإِنَّهُ رَسولٌ . ۲

1.الدَّرَق: جمع دَرَقة وهي تُرسٌ من جلود ليس فيه خشب ولا عقب (لسان العرب : ج ۱۰ ص ۹۵ «درق») .

2.تاريخ الطبري : ج ۴ ص ۵۷۱ ، شرح نهج البلاغة : ج ۳ ص ۳۱۸ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۶۴ ، الإمامة والسياسة : ج ۱ ص ۱۲۴ كلاهما نحوه وفيه «الأشعث» بدل «صعصعة بن صوحان» ؛ وقعة صفّين : ص ۱۶۰ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج5
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مهريزي، مهدي؛ حسینی، سید ابوالقاسم
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 69230
صفحه از 611
پرینت  ارسال به