۱۴۷۸.تاريخ الطبرىـ به نقل از يزيد بن عدى بن عثمان ـ: على عليه السلام را ديدم كه از [ محلّه ]همْدان مى گذشت . دو گروه را ديد كه با هم مى جنگيدند . آنها را از هم جدا كرد و از آن جا رد شد كه صدايى شنيد : شما را به خدا ، به دادم برسيد!
به سرعت به سوى او حركت كرد ، [ به طورى] كه صداى كفش هايش را شنيدم ، و مى فرمود : «فريادرس آمد» .
در اين هنگام ، به مردى رسيد كه مردى را چسبيده بود [ و رها نمى كرد] . سپس گفت : اى امير مؤمنان! من به اين مرد ، لباسى را به نُه درهم فروختم و با او شرط كردم كه درهم معيوب و شكسته به من ندهد (اين ، قرار آن روزشان بود) . [ اينك ]اين درهم اوست كه آورده ام تا برايم تعويض كند ؛ ولى امتناع ورزيد . به او چسبيدم كه مرا سيلى زد .
على عليه السلام فرمود : «آن را تعويض كن» .
سپس فرمود : «بيّنه تو بر سيلى خوردن چيست؟» .
مرد ، بيّنه آورد . پس مرد را نشانيد و فرمود : «از او قصاص بگير» .
مرد گفت : اى امير مؤمنان ! او را بخشيدم .
فرمود: «خواستم در مورد حقّ تو احتياط كنم». آن گاه، مرد را نُه تازيانه زد و فرمود : «اين ، حقّ حاكم است» .
5 / 7
جلوگيرى از احتكار
۱۴۷۹.امام على عليه السلامـ از نامه اش به رفاعه ـ: از احتكار ، بازدار ، و آن كس را كه احتكار كند ، تأديب كن ، و با آشكار ساختن آنچه احتكار شده ، او را كيفر ده .
۱۴۸۰.امام على عليه السلامـ در سفارش نامه اش به مالك اشتر ـ: در حق بازرگانان و پيشه وران ، سفارش به نيكى كن ... و بدان كه با اين همه ، در ميان بسيارى از آنان ، سختگيرىِ رسوا ، بُخلِ زشت ، و احتكار اموال ، و زورگويى در داد و ستد ، وجود دارد و اين ، زيانى است براى همگان ، و عيبى است بر زمامداران . پس ، از احتكار باز دار كه پيامبر خدا از آن منع كرد . داد و ستدها بايد آسان صورت پذيرد و با ميزان عدل انجام گيرد و با نرخ هايى كه به فروشنده و خريدار ، ضرر نرسانَد ؛ و هر كس كه پس از منع تو ، دست به احتكار زد ، او را كيفر بده و بدون زياده روى ، مجازات كن .