109
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4

۱۴۸۴.تاريخ دمشقـ به نقل از عبدالملك بن عمير ـ: مردى از ثقيف ، به من خبر داد كه على عليه السلام او را بر نواحى عُكْبَرا ۱ به كار گماشت (در آن منطقه ، نمازگزار ، ساكن نبود) و به من در حضور آنان فرمود : «ماليات را كامل از آنان بستان . مبادا در تو نرمش (و سستى) ببينند» . سپس فرمود : «هنگامى كه ظهر شد ، نزد من آى» .
نزد او رفتم . در آن جا دربانى كه جلوى مرا بگيرد ، نيافتم . ديدم او نشسته و جلويش ظرفى است و كوزه آب . كيسه اش را خواست . پيش خود گفتم : مى خواهد بر من ، منّت گذارد و گوهرى برايم بيرون آورد ، چرا كه نمى دانستم در آن چيست . آن گاه ديدم كه كيسه ، مُهر شده است . مُهر را شكست . در آن ، سويق ۲ بود . آن را بيرون آورد و در ظرف ريخت و بر آن ، آب ريخت . سپس خود از آن نوشيد و به من هم نوشانيد .
تاب نياوردم . بدو گفتم : اى امير مؤمنان ! در عراق ، چنين رفتار مى كنى؟! خوراك عراقيان ، بيش از اين است .
فرمود : «بدان ، به خداوند سوگند كه از روى بخل ، بر آن [كيسه] مُهر نمى زنم ؛ بلكه به اندازه اى كه مرا بى نياز كند ، خريدارى مى كنم و مى ترسم اگر زياد باشد ، چيز ديگرى در آن ، داخل گردد . از اين رو ، از آن مراقبت مى كنم ۳ ، و ناخوش دارم كه به معده ام ، جز غذاى پاكيزه وارد كنم . به درستى كه در حضور مردم ، چاره اى نداشتم جز اين كه آنچه گفتم ، به تو گويم . آنان ، مردمى حيله گرند ؛ ولى اينك به تو فرمان مى دهم كه چگونه با آنان رفتار كنى ، كه اگر بدان شيوه رفتار كنى [ رهايى يابى] ؛ وگرنه ، جز من ، خداوند تو را مؤاخذه خواهد كرد . اگر به من خبر رسد كه خلاف آنچه به تو فرمان داده ام ، رفتار كرده اى ، تو را بركنار كنم . خوراكى هايى كه روزمرّه مى خورند ،و پوشاك زمستان و تابستان آنها را مفروش (مَسِتان) و براى گرفتن درهمى ، كسى را تازيانه مزن و او را رسوا مساز كه ما بدين امر ، مأمور نيستيم ، و چارپايى را كه بدان كار كنند ، مفروش ؛ چرا كه ما مأموريم تا زيادى را از آنها بستانيم» .
گويد كه گفتم : در اين صورت ، همان گونه كه رفته ام ، بازگردم!
فرمود : «گرچه چنين كنى» .
گويد : رفتم و بدان گونه كه فرمان داده بود ، در پى جمع آورى ماليات بودم . سوگند به خداوند كه بازگشتم و آنچه نزدم بود ، حتى يك درهم را ، به وى دادم .

1.حمزه اصفهانى گويد : عُكْبَرا نام سريانى منطقه بزرگ شاپور است كه در اطراف «دُجيل» و نزديك صريفين و اَوانا قرار دارد . فاصله عكبرا تا بغداد ده فرسخ مى باشد (معجم البلدان : ج ۴ ص ۱۴۲) .

2.غذايى كه از آرد گندم و جو تهيّه مى شود .

3.ظاهرا مراد ، آن است كه اگر اين غذا زيادتر باشد ، ممكن است دوستان و بستگان ، غذاى بهترى بر آن بيفزايند . از اين رو ، به اندازه مى خرم و درِ ظرف را مُهر مى نمايم . (م)


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
108

۱۴۸۴.تاريخ دمشق عن عبد المَلِك بن عُمَير :حَدَّثَني رَجُلٌ مِن ثَقيفٍ أنَّ عَلِيّا اِستَعمَلَهُ عَلى عُكبَرا ـ قالَ : ولَم يَكُنِ السَّوادُ يَسكُنُهُ المُصَلّونَ ـ فَقالَ لي بَينَ أيديهِم : لَتَستَوفي خَراجَهُم ، ولا يَجِدونَ فيكَ رُخصَةً ، ولا يَجِدونَ فيكَ ضَعفا . ثُمَّ قالَ لي : إذا كانَ عِندَ الظُّهرِ فَرُح إلَيَّ . فَرُحتُ إلَيهِ ، فَلَم أجِد عَلَيهِ حاجِبا يَحجُبُني دونَهُ ، وَجَدتُهُ جالِسا وعِندَهُ قَدَحٌ وكوزٌ فيهِ ماءٌ ، فَدَعا مطيّبه ۱ ، فَقُلتُ في نَفسي : لَقَد أمَنَني حَتّى يُخرِجَ إلَيَّ جَوهَرا ۲ ـ إذ لا أدري ما فيها ، فَإِذا عَلَيها خاتَمٌ ، فَكَسَرَ الخاتَمَ فَإِذا فيها سَويقٌ ، فَأَخرَجَ مِنهُ وصَبَّ في القَدَحِ ، فَصَبَّ عَلَيهِ ماءً ، فَشَرِبَ وسَقاني .
فَلَم أصبِر أن قُلتُ لَهُ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، أ تَصنَعُ هذَا بِالعِراقِ ؟ ! ! طَعامُ العِراقِ أكثَرُ مِن ذلِكَ ! !
قالَ : أما وَاللّهِ ما أختِم عَلَيهِ بُخلاً عَلَيهِ ، ولكِنّي أبتاعُ قَدرَ ما يَكفيني ، فَأَخافُ إن نمى ۳ فَيَصنَعُ فيهِ مِن غَيرِهِ ، فَإِنَّما حِفظي لِذلِكَ ، وأكرَهُ أن اُدخِلَ بَطني إلّا طَيِّبا . وإنّي لَم أستَطِع أن أقولَ لَكَ إلَا الَّذي قُلتُ لَكَ بَينَ أيديهِم ، إنَّهُم قَومٌ خُدَّعٌ ، ولكِنّي آمُرُكَ الآنَ بِما تَأخُذُهُم بِهِ ، فَإِن أنتَ فَعَلتَ وإلّا أخَذَكَ اللّهُ بِهِ دوني ، فَإن يَبلُغني عَنكَ خِلافَ ما أمَرتُكَ عَزَلتُكَ ! فَلا تَبيعَنَّ ۴ لَهُم رِزقا يَأكُلونَهُ ، ولا كِسوَةَ شِتاءٍ ولا صَيفٍ ، ولا تَضرِبَنَّ رَجُلاً مِنهُم سَوطا في طَلَبِ دِرهَمٍ ، ولا تُقَبِّحُهُ في طَلَبِ دِرهَمٍ ؛ فَإِنّا لَم نُؤمَر بِذلِكَ ، ولا تَبيعَنَّ لَهُم دابَّةً يَعمَلونَ عَلَيها ، إنَّما اُمِرنا أن نَأخُذَ مِنهُمُ العَفوَ .
قالَ : قُلتُ : إذا أجيؤُكَ كَما ذَهَبتُ ! قالَ : وإن فَعَلتَ .
قالَ : فَذَهَبتُ فَتَتَبَّعتُ ما أمَرَني بِهِ ، فَرَجَعتُ وَاللّهِ ما بَقِيَ عَلَيَّ دِرهَمٌ واحدٌ إلّا وَفَيتُهُ . ۵

1.كذا ، وفي حلية الأولياء : «بطينة» وفي هامشه : «كذا في «ز» وفي «ج» بظبية ، ولعلّه الصحيح ، والظبية : جراب صغير أو هي شبه الخريطة والكيس» .

2.في المصدر : «جوهر» ، والصحيح ما أثبتناه كما في حلية الأولياء .

3.كذا في المصدر ، وفي حلية الأولياء : «فأخاف أن يغنى فيُصنع من غيره» وهي أظهر .

4.في الطبعة المعتمدة : «يتبعنّ» وهو تصحيف ، والتصحيح من تاريخ دمشق «ترجمة الإمام عليّ عليه السلام » تحقيق محمّد باقر المحمودي (ج ۳ ص ۱۹۹ ح ۱۲۴۹) .

5.تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۴۸۷ ، حلية الأولياء : ج ۱ ص ۸۲ وفيه إلى «طيّبا» وراجع المعيار والموازنة : ص ۲۴۸ وكنز العمّال : ج ۵ ص ۷۷۳ ح ۱۴۳۴۶ وشرح الأخبار : ج ۲ ص ۳۶۴ ح ۷۲۶ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم : مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 77205
صفحه از 605
پرینت  ارسال به