۱۶۲۸.الاختصاص :سعيد بن قيس همدانى ، در روزى گرم ، على عليه السلام را در آستانه ديوارى ديد . پس گفت : اى امير مؤمنان! در اين ساعت [ اين جا چه مى كنى]؟
فرمود : «بيرون نيامدم ، جز آن كه ستمديده اى را يارى دهم يا دادخواهى را كمك رسانم» .
در اين هنگام ، زنى نزد او آمد كه دلْ تهى كرده بود و نمى دانست كجا پناه گيرد . نزد او ايستاد و گفت : اى امير مؤمنان! همسرم به من ستم كرده و بر من تعدّى روا داشته است و سوگند ياد كرده كه مرا كتك زند . با من نزد او درآى .
پس [ على عليه السلام ] سرش را پايين افكند . سپس سر بلند كرد ، در حالى كه مى گفت : «نه ؛ به خدا سوگند ، تا آن كه حق ستمديده ، بدون درماندگى (لُكنت) در گفتار ، ستانده شود . خانه ات كجاست؟» .
گفت : در فلان مكان .
با زن راه افتاد تا به خانه اش رسيد . زن گفت : اين است خانه من .
راوى گويد : [ على عليه السلام ] سلام كرد . پس جوانى بيرون آمد كه لباسى بلند و رنگى بر تن داشت . سپس على عليه السلام فرمود : «از خدا پروا كن! همسرت را ترسانده اى» .
جوان گفت : تو را با او چه كار؟ به خدا سوگند ، به خاطر سخنت او را در آتش مى سوزانم .
راوى گويد : هرگاه [ على عليه السلام ] جايى مى رفت ، تازيانه اش به دستش بود و شمشير به كمرش آويزان . آن كه بر او حكم تازيانه روا مى شد ، او را مى زد و آن كس كه حكم شمشير بر او بار مى شد ، به سرعت به اجرا مى گذارد .
ناگاه ، جوان متوجّه شد كه امير مؤمنان شمشيرش را كشيده و مى گويد : «تو را به نيكى فرمان مى دهم و از زشتى باز مى دارم . معروف را رد مى كنى؟ توبه كن ، وگرنه تو را مى كشم» .
راوى گويد : مردم ، از كوچه هاى اطرافْ رو آوردند و سراغ امير مؤمنان را مى گرفتند تا در برابرش ايستادند. [در اين هنگام ]جوان پشيمان شد و گفت : اى امير مؤمنان! از من درگذر . خداوند از تو درگذرد! به خدا سوگند ، [ از اين پس ]زمينى خواهم بود كه بر من پا گذارد .
پس زن را فرمان داد كه به خانه اش رود و خود بازگشت ، در حالى كه مى گفت : «در بسيارى از رازگويى ايشان ، خيرى نيست ، مگر كسى كه [ بدين وسيله ]به صدقه يا كارپسنديده يا سازشى ميان مردم ، فرمان دهد» .
سپاسْ خداى را كه به واسطه من ، ميان زن و شوهرى صلح برقرار ساخت . خداوند ـ تبارك و تعالى ـ مى فرمايد : «در بسيارى از رازگويى ايشان ، خيرى نيست ، مگر كسى كه [ بدين وسيله ]به صدقه يا كارپسنديده يا سازشى ميان مردم ، فرمان دهد ؛ و هركس براى طلب خشنودى خدا چنين كند ، به زودى او را پاداش بزرگى خواهيم داد » .