۱۶۶۷.امام على عليه السلامـ در نكوهش اختلاف عالمان در فتوا ـ: بر يكى از آنان ، واقعه اى در حوزه يكى از احكام ، عرضه مى گردد و او بر پايه رأى خود ، در آن حكم مى كند . آن گاه ، همان واقعه بر ديگرى عرضه مى گردد و او برخلاف اوّلى حكم مى كند . آن گاه ، قُضاتْ نزد پيشوايى كه آنان را به قضاوت گمارده ، جمع مى شوند و او رأى همه را درست مى داند ، با آن كه خدايشان يكى است ، پيامبرشان يكى است ، و كتابشان يكى است .
آيا خداوند سبحان به آنان دستور داد كه اختلاف كنند و آنان ، پيروى كردند؟! يا آن كه خداوند ، از اختلافْ بازشان داشت و آنان نافرمانى كردند؟ آيا خداوند سبحان ، دينى ناتمام فرو فرستاد و از آنان براى تكميلش كمك جُست؟! يا آنان با خداوند ، شريك اند و رواست كه نظر دهند و بر خداوند است كه بپذيرد؟! يا آن كه خداوند سبحان ، دينِ كاملى فرو فرستاد وپيامبر صلى الله عليه و آله در رساندنش كوتاهى كرد؟! چرا كه خداوند سبحان مى گويد : «ما در آن كتاب ، چيزى را فروگذار نكرديم» ، و در آن كتاب ، تبيين هر چيزى است و [ خداوند ]ياد كرد كه پاره اى از قرآن ، پاره ديگرش را تصديق مى كند و در آن ، اختلافى نيست و فرمود : «اگر از نزد غير خدا بود ، در آن اختلاف فراوان مى يافتند» ، و قرآن ، ظاهرى زيبا و باطنى ژرف دارد ، شگفتى هايش سپرى نگردد ، غرايب آن به پايان نرسد ، و تاريكى ها جز بدان زدوده نشوند .
7 / 10
به پا داشتن حدود ، بر نزديك و دور
۱۶۶۸.امام على عليه السلامـ در سخنرانى اش ـ: شايسته ترين چيزى كه زمامدار از شهروند بايد مراقبت كند ، مواظبت بر انجام دادن امورى است كه خداوند بر آنان ، در حوزه وظايف دينى حق دارد ، و همانا بر ماست كه به شما فرمان دهيم بدانچه خداوند ، بدان فرمان داده است ، و باز داريم شما را از آنچه خداوندْ باز داشته است ، و اين كه دستور خداوند را بر مردمان نزديك و دور ، به پا داريم و پروا نكنيم كه حق ، درباره چه كسى جارى مى شود .