25
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4

۱۳۸۳.امام على عليه السلامـ در توصيف پيشواى حق ـ: مى دانيد كه شايسته نيست بخيل ، بر ناموس ، جان ها ، غنيمت ها ، احكام و پيشوايىِ مسلمانان ، ولايت يابد تا در مال هاى آنان ، حريص گردد ؛ و نه نادان ، تا به نادانى خويش ، مسلمانان را به گمراهى بَرَد ؛ و نه ستمكار ، تا به ستم ، عطاى آنان را بِبُرد ؛ و نه بى عدالت در تقسيم مال ، تا به گروهى ببخشد و گروهى را محروم سازد ؛ و نه آن كه به خاطرِ حكم كردن ، رشوه ستانَد ، تا حقوق را پايمال كند و آن را چنان كه بايد ، نرساند ؛ و نه آن كه سنّت را ضايع سازد و امّت را به هلاكت در اندازد .

۱۳۸۴.امام على عليه السلامـ از حكمت هاى منسوب به ايشان ـ: آن كه نزديكانش فاسد شوند ، مانند كسى است كه آب در گلويش گير كند [ و راه علاجى نيابد] ؛ چرا كه هرچه در گلو گير كند ، با آبْ برطرف شود .

۱۳۸۵.امام على عليه السلام :آفتِ كارها ، ناتوانى كارگزاران است .

۱۳۸۶.امام على عليه السلام :در كارهايت ، بر تنبل ها تكيه مكن .

۱۳۸۷.امام على عليه السلام :آن كه دست يارش به او خيانت ورزد ، مديريتش نافرجام گردد .

۱۳۸۸.امام على عليه السلام :دروغگويى سفيران ، تباهى به بار آورَد ، مقصود را از بين بَرَد ، دورانديشى را برهم زند ، و تصميم را بشكند . ۱

1.ممكن است به انديشه برخى خطور كند كه چرا امام على عليه السلام ـ كه خود بر گزينش كارگزاران صادق تأكيد مى ورزيد و از به كار گرفتن ناتوانان و خيانت پيشگان بر حذر مى داشت ـ ، كارگزاران و فرماندارانى غير صالح را به كار گرفت و كسانى چون زياد بن ابيه ، منذر بن جارود ، نعمان بن عجلان و... را كه خيانت پيشه بودند و عبيد اللّه بن عباس و ابو ايوب و ديگران را كه ناتوان بودند ، به كار گمارد؟ و از سوى ديگر ، چرا مردى ديندار و با كفايت چون قيس بن سعد را كنار نهاد و محمّد بن ابى بكر را كه جوانى بى تجربه بود ، بر جايش نشاند؟ پاسخ پرسش نخست ، در درآمد بخش شانزدهم داده شده و پاسخ پرسش دوم نيز در همان بخش در ضمن سيره قيس بن سعد ، آمده است.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
24

۱۳۸۳.عنه عليه السلامـ يَصِفُ الإِمامَ الحَقَّ ـ: وقَد عَلِمتُم أنَّهُ لا يَنبَغي أن يَكونَ الوالي عَلَى الفُروجِ وَالدِّماءِ وَالمَغانِمِ وَالأَحكامِ وإمامَةِ المُسلِمينَ البَخيلَ ؛ فَتَكونَ في أموالِهِم نَهمَتُهُ ، ولَا الجاهِلَ ؛ فَيُضِلَّهُم بِجَهلِهِ ، ولَا الجافِيَ ؛ فَيَقطَعَهُم بِجَفائِهِ ، ولَا الحائِفَ لِلدُّوَلِ ؛ فَيَتَّخِذَ قَوما دونَ قَومٍ ، ولَا المُرتَشِيَ فِي الحُكمِ ؛ فَيذَهَبَ بِالحُقوقِ ، ويَقِفَ بِها دُونَ المَقاطِعِ ۱ ، ولَا المُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ ؛ فَيُهلِكَ الاُمَّةَ . ۲

۱۳۸۴.عنه عليه السلامـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ: مَن فَسَدَت بِطانَتُهُ كانَ كَمَن غَصَّ بِالماءِ ؛ فَإِنَّهُ لَو غَصَّ بِغَيرِهِ لَأَساغَ الماءُ غُصَّتَهُ . ۳

۱۳۸۵.عنه عليه السلام :آفَةُ الأَعمالِ عَجزُ العُمّالِ . ۴

۱۳۸۶.عنه عليه السلام :لا تَتَّكِلَ في اُمورِكِ عَلى كَسلانَ . ۵

۱۳۸۷.عنه عليه السلام :مَن خانَهُ وَزيرُهُ فَسَدَ تَدبيرُهُ . ۶

۱۳۸۸.عنه عليه السلام :كِذبُ السَّفيرِ يُوَلِّدُ الفَسادَ ، ويُفَوِّتُ المُرادَ ، ويُبطِلُ الحَزمَ، ويَنقُضُ العَزمَ . ۷

1.المَقاطِع : جمع مقطع وهو ما ينتهي الحقّ إليه ، أي لا تصل الحقوق إلى أربابها لأجل ما أخذ من الرشوة عليها (شرح نهج البلاغة : ج ۸ ص ۲۶۶) .

2.نهج البلاغة : الخطبة ۱۳۱ وراجع دعائم الإسلام : ج ۲ ص ۵۳۱ ح ۱۸۸۶ .

3.شرح نهج البلاغة : ج ۲۰ ص ۳۰۸ ح ۵۲۶ .

4.غرر الحكم : ح ۳۹۵۸ ، عيون الحكم والمواعظ : ص ۱۸۱ ح ۳۷۱۱ .

5.غرر الحكم : ح ۱۰۲۰۵ ، عيون الحكم والمواعظ : ص ۵۱۸ ح ۹۳۸۴ .

6.غرر الحكم : ح ۸۰۵۴ ، عيون الحكم والمواعظ : ص ۴۳۲ ح ۷۴۳۰ .

7.غرر الحكم : ح ۷۲۵۹ ، عيون الحكم والمواعظ : ص ۳۹۷ ح ۶۷۲۴ .

تعداد بازدید : 93595
صفحه از 605
پرینت  ارسال به