273
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4

۱۷۲۱.تاريخ الطبرىـ به نقل از جندب ـ: وقتى گزارش سبُك سرى بنى ناجيه و كشته شدن بزرگشان به على عليه السلام رسيد ، فرمود : «مادرش بميرد! چه قدر كم خِرَد و جسور بر خداوند بود! يك بار كسى نزد من آمد و به من گفت : در ميان يارانت مردانى هستند كه مى ترسم از تو كناره گيرند . درباره آنان چه نظرى دارى؟
به وى گفتم : من بر پايه اتّهام ، مجازات نمى كنم و بر پايه گمان ، كيفر نمى دهم ، و جز با كسى كه با من مخالفت ورزيده و دشمنى كرده و عداوتش را آشكار ساخته است ، نبرد نمى كنم ، و تا او را دعوت نكنم و برايش عذر (دليل) نياورم ، نبرد كننده با او نخواهم بود . پس اگر توبه كرد و به سوى ما بازگشت ، از او مى پذيريم و او برادر ماست ، و اگر سر باز زد و جز نبرد با ما نخواست ، از خداوند بر او مدد جوييم و با او پيكار كنيم . پس آنچه را خدا خواسته از ما دور سازد؟
بار ديگر نزد من آمد و گفت : مى ترسم كه عبد اللّه بن وهب راسبى و زيد بن حصين ، كار را بر تو تباه كنند . شنيدم كه نسبت به تو چيزهايى مى گويند كه اگر بشنوى ، رهاشان نمى كنى ، مگر آن كه آنها را بكشى يا كيفر دهى . پس هيچ گاه آنان را از زندان ، رها مساز .
گفتم : درباره آنان با تو مشورت مى كنم . تو چه پيشنهاد مى كنى؟ گفت : من پيشنهاد مى كنم آنها را فرا خوانى و گردنشان را بزنى .
در اين هنگام ، دانستم كه او نه پرهيزگار است و نه خردمند . گفتم : به خدا سوگند ، گمان نبرم پارسا و خردمندى سودرسان باشى . به خدا سوگند ، سزاوار بود كه اگر مى خواستم آنان را بكُشم ، بگويى : از خدا پروا كن ؛ چرا خونشان را حلال مى دانى با آن كه كسى را نكشته اند و با تو به جنگ برنخاسته اند و از طاعتت بيرون نرفته اند؟» .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
272

۱۷۲۱.تاريخ الطبري عن جُندَب :لَمّا بَلَغَ عَلِيّا مُصابُ بَني ناجِيَةَ وقَتلُ صاحِبِهِم ، قالَ : هَوَت اُمُّهُ ! ما كانَ أنقَصَ عَقلَهُ ، وأَجرَأَهُ عَلى رَبِّهِ ! فإِنَّ جائِيا جاءَني مَرّةً فَقالَ لي : في أصحابِكَ رِجالٌ قَد خَشيتُ أن يُفارِقوكَ ، فَما تَرى فيهِم ؟
فَقُلتُ لَهُ : إنّي لا آخُذُ عَلَى التُّهَمَةِ ، ولا اُعاقِبُ عَلَى الظَّنِّ ، ولا اُقاتِلُ إلّا مَن خالَفَني وناصَبَني وأظهَرَ لِيَ العَداوَةَ ، ولَستُ مُقاتِلَهُ حَتّى أدعُوَهُ وأعذِرَ إلَيهِ ، فَإِن تابَ ورَجَعَ إلَينا قَبِلنا مِنهُ ، وهُوَ أخونا ، وإن أبى إلَا الاِعتِزامَ عَلى حَربِنَا استَعَنّا عَلَيهِ اللّهَ ، وناجَزناهُ ، فَكَفَّ عَنّي ما شاءَ اللّهُ .
ثُمَّ جاءَنيمَرَّةً اُخرى فَقالَ لي: قَد خَشيتُ أن يُفسِدَ عَلَيكَ عَبدُ اللّهِ بنُ وَهبٍ الراسِبِيُّ وزَيدُ بنُ حُصَينٍ ، إنّي سَمِعتُهُما يَذكُرانِكَ بِأَشياءَ لَو سَمِعتَها لَم تُفارِقهُما عَلَيها حَتّى تَقتُلَهُما أو تُوبِقَهُما ، فَلا تُفارِقهُما مِن حَبسِكَ أبَدا .
فَقُلتُ : إنّي مُستَشيرُكَ فيهِما ، فَماذا تَأمُرُني بِهِ ؟
قالَ : فَإِنّي آمُرُكَ أن تَدعُوَ بِهِما ، فَتَضرِبَ رِقابَهُما ، فَعَلِمتُ أنَّهُ لا وَرِعٌ ولا عاقِلٌ ، فَقُلتُ : وَاللّهِ ما أظُنُّكَ وَرِعا ، ولا عاقِلاً نافِعا ، وَاللّهِ لَقَد كانَ يَنبَغي لَكَ لَو أرَدتُ قَتلَهُم أن تَقولَ : اِتَّقِ اللّهَ ، لِمَ تَستَحِلُّ قَتلَهُم ولَم يَقتُلوا أحَدا ، ولَم يُنابِذوكَ ، ولَم يَخرُجوا مِن طاعَتِكَ ؟ ! ۱

1.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۱۳۱ ، شرح نهج البلاغة : ج ۳ ص ۱۴۸ عن حبيب ؛ الغارات : ج ۱ ص ۳۷۱ وفيهما «توثقهما» بدل «توبقهما» وكلاهما نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم : مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 78795
صفحه از 605
پرینت  ارسال به