۱۸۰۰.الكافىـ به نقل از عبداللّه بن شريك از پدرش ـ: وقتى مردم (خوارج) در نبرد جملْ شكست خوردند ، امير مؤمنان فرمود : «به دنبال پشت كردگان به جنگ مرويد و زخم خورده ها را مكشيد . آن كه درِ خانه اش را ببندد ، در امان است» .
وقتى نبرد صفّين شد ، جنگجو و پشت كرده به جنگ را مى كُشت ، و زخم خورده ها را از پا در مى آورد . ابان بن تغلب به عبداللّه بن شريك گفت : اين ، دو روشِ گوناگون است .
[ عبد اللّه بن شريك] گفت : در جنگ جمل ، [ فرماندهان آنان ]طلحه و زبير ، كشته شدند ؛ ولى معاويه ، خود ايستاده است و رهبرى مى كند .
۱۸۰۱.السنن الكبرىـ به نقل از ابو فاخته ـ: در نبرد صفّين ، اسيرى را نزد على عليه السلام آوردند . [ آن اسير ]گفت : مرا به زجر مكشيد .
على عليه السلام فرمود : «تو را به زجر نمى كشم . به درستى كه از خداوند ، پروردگار جهانيان مى ترسم» .
او را رها كرد و سپس فرمود : «آيا در تو خيرى هست كه بيعت كنى؟» .
۱۸۰۲.المصنّف ، ابن ابى شيبهـ به نقل از يزيد بن بلال ـ: به همراه على عليه السلام در صفّين حضور داشتم . وقتى اسيرى را نزد او مى آوردند ، مى فرمود : «تو را به زجر نكُشم . به درستى كه از خداوند ، پروردگار جهانيان ، مى ترسم» ، و سلاح وى را مى گرفت و او را سوگند مى داد كه [ ديگر ]با او پيكار نكند و به وى ، چهار درهم مى بخشيد .
۱۸۰۳.المصنّف ، ابن ابى شيبهـ به نقل از ابوجعفر ـ: در نبرد صفّين ، هرگاه اسيرى را نزد على عليه السلام مى آوردند ، چارپا و سلاح او را مى گرفت و از او پيمان مى گرفت كه باز نگردد . سپس آزادش مى كرد .
۱۸۰۴.امام على عليه السلامـ پس از وا داشتن [ مردم] به جنگ در صفّين ـ: كشته ها را مُثله مكنيد . هنگامى كه به سراپرده اين گروه رسيديد ، پرده درى مكنيد ، به خانه ها وارد نشويد ، و چيزى از اموالشان مستانيد ، مگر آنچه در لشكرگاهشان يافتيد ؛ و زنى را با آزار ، به هيجان وا مداريد ، گرچه به ناموس شما دشنام گويد و به فرماندهان و نيكان شما فحش دهد ؛ چرا كه [ زنان ،] داراى توانى كم و ضعيف النفس اند و ما دستور داشته ايم كه حتى اگر آنان مشرك باشند ، با آنها كارى نداشته باشيم ؛ و اگر كسى متعرّض زنى شود ، بدان كار سرزنش شود ، و نسل هاى پس از او نيز سرزنش شوند .