۱۸۰۵.تاريخ الطبرىـ در گزارش رُخداد جمل ـ: احنف بن قيس و فرزندان سعد ، با شتاب به سوى على عليه السلام بيرون رفتند ، در حالى كه حرقوص بن زهير را منع مى كردند (آنان نبرد با على بن ابى طالب عليه السلام را روا نمى دانستند) .
پس [ حرقوص ]گفت : اى على! مردم ما در بصره گمان مى كنند كه اگر فردا بر آنان پيروز شوى ، مردانشان را مى كُشى وزنانشان را به اسارت مى گيرى!
فرمود : «از مانندِ من واهمه چنين كارهايى نباشد ؛ و آيا اين كار سر مى زند ، جز از كسى كه [ از دين خدا ]سرْ باز زده و كافر شده؟! آيا سخن خداوند عز و جل را نشنيده اى كه : «بر آنان تسلّطى ندارى ، مگر كسى كه روى بگردانَد و كفر ورزد» ؟» .
۱۸۰۶.الكامل فى التاريخ :در ميان خوارج ، چهل مرد زخمى بود . پس على عليه السلام فرمان داد تا آنان را وارد كوفه كنند و مداوا كنند تا بهبود يابند .