435
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4

۲۰۲۰.وقعة صِفّين:آورده اند كه عقبة بن ابى سفيان ، وليد بن عقبه ، مروان بن حكم، عبد اللّه بن عامر و ابن طلحة الطلحات، ۱ جمع شدند . عقبه گفت: داستان ما و على، بس شگفت آور است. هيچ يك از ما نيست، جز آن كه خونى بر گردن على دارد و عليه او حجّت دارد . امّا درباره من، جدّم را كُشت و در ريختن خون عموهايم در جنگ بدر شركت كرد؛ و امّا تو ـ اى وليد ـ ، پدرت را در جنگ جمل كشت و برادرانت را يتيم كرد ؛ و امّا تو ـ اى مروان ـ ، پس چنان است كه شاعر عهد جاهلى [ امرؤ القيس ]گفته است:

علباء (قاتل پدرم) زن و فرزند وى را داغدار وا نهاد
چنان كه اگر بيابندش ، در دَم ، خونش را خواهند ريخت .

معاويه گفت: اين همه، اعتراف بود. غيرتمندى ها كجاست؟
مروان گفت: چه غيرتمندى و تعصّبى مى خواهى؟
گفت: مى خواهم با نيزه ها سوراخ سوراخ شود.
مروان گفت: به خدا سوگند، ياوه مى گويى و بودن ما نزد تو برايت سنگين است.

۲۰۲۱.المناقب ، خوارزمى :در گزارش روز بيست و ششم از جنگ هاى صِفّين ، روايت شده است: بزرگان گروه معاويه، نزد او گِرد آمدند و از شجاعت على عليه السلام و اَشتر ياد كردند. عقبة بن ابى سفيان گفت: اگرچه اشتر شجاع است ؛ امّا براى على ، همتايى در شجاعت، بزرگى و نيرومندى نيست.
معاويه گفت: هيچ يك از ما نيست ، جز آن كه على، پدر يا برادر يا فرزندش را كشته است. اى وليد! در جنگ بدر، پدر تو را كُشت و عموى تو را ـ اى ابو الأعور! ـ در جنگ اُحُد به قتل رسانيد و ـ اى ابن طلحة الطلحات! ـ پدر تو را در جنگ جمل كُشت. اگر همه بر او هجوم آوريد، انتقام خود را از او خواهيد گرفت و دل هايتان تَسلّى خواهد يافت.

ر . ك : ج 3 ص 497 (روى گردانندگان از بيعت با امام) .

1.طلحة الطلحات ، لقب طلحة بن عبد اللّه خلف خُزاعى از بخشندگان عرب است كه در جنگ جمل در كنار عايشه كشته شد . او را از آن رو طلحة الطلحات ناميدند كه مادرش دختر حارث بن ابى طلحه بود . پيامبر صلى الله عليه و آله او را در اُحد ، «طلحة الخير» و در غزوه ذات العسرة، «طلحة الفياحى» و در حُنين، «طلحة الجواد» ناميد (لغت نامه دهخدا ، ذيل واژه) . يعنى طلحات جمع طلحة است و چون چند نام برايش جمع شده ، او را چنين لقب داده اند . (م)


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
434

۲۰۲۰.وقعة صفّين :ذَكَروا أنَّهُ اجتَمَعَ . . . عُتبَةُ بنُ أبي سُفيانَ وَالوَليدُ بن عُقبَةَ ، ومَروانُ بنُ الحَكَمِ ، وعَبدُ اللّهِ بنُ عامِرٍ ، وَابنُ طَلحَةَ الطَّلحاتِ ، فَقالَ عُتبَةُ : إنَّ أمرَنا وأمرَ عَلِيٍّ لَعَجَبٌ ، لَيسَ مِنّا إلّا مَوتورٌ مُحاجٌّ ؛ أمّا أنا فَقَتَلَ جَدّي ، وَاشتَرَكَ في دَمِ عُمومَتي يَومَ بَدرٍ ، وأمّا أنتَ يا وَليدُ فَقَتَلَ أباكَ يَومَ الجَمَلِ ، وأيتَمَ إخوَتَكَ ، وأمّا أنتَ يا مَروانُ فَكَما قالَ الأَوَّلُ :

وأفلَتَهُنَّ عَلباءٌ جَريضا
ولَو أدرَكنَهُ صَفِرَ الوِطابُ

قالَ مُعاوِيَةُ : هذَا الإِقرارُ ، فَأَينَ الغُيُرُ ؟ قالَ مَروانُ : أيَّ غُيُرٍ تُريدُ ؟ قالَ : اُريدُ أن يُشجَرَ بالرِّماحِ . فَقالَ : وَاللّهِ إنَّكَ لَهازِلٌ ، ولَقَد ثَقَّلنا عَلَيكَ . ۱

۲۰۲۱.المناقب للخوارزمي :يُروى في يَومِ السّادِسِ وَالعِشرينَ مِن حُروبِ صِفّينَ : اجتَمَعَ عِندَ مُعاوِيَةَ المَلأَُ مِن قَومِهِ ، فَذَكَروا شَجاعَةَ عَلِيٍّ وشَجاعَةَ الأَشتَرِ ، فَقالَ عُتبَةُ بنُ أبي سُفيانَ : إن كانَ الأَشتَرُ شُجاعا ، لكِنَّ عَلِيّا لا نَظيرَ لَهُ في شَجاعَتِهِ وصَولَتِهِ وقُوَّتِهِ ! !
قالَ مُعاوِيَةُ : ما مِنّا أحَدٌ إلّا وقَد قَتَلَ عَلِيٌّ أباهُ ، أو أخاهُ ، أو وَلَدَهُ ؛ قَتَلَ يَومَ بَدرٍ أباكَ يا وَليدُ ، وقَتَلَ عَمَّكَ يا أبَا الأَعوَرِ يَومَ اُحُدٍ ، وقَتَلَ يَابنَ طَلحَةَ الطَّلحاتِ أباكَ يَومَ الجَمَلِ ، فَإِذَا اجتَمَعتُم عَلَيهِ أدرَكتُم ثَأرَكُم مِنهُ ، وشَفَيتُم صُدورَكُم . ۲

راجع : ج 3 ص 496 (من تخلّف عن بيعته) .

1.وقعة صفّين : ص ۴۱۷ .

2.المناقب للخوارزمي : ص ۲۳۴ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم : مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 93892
صفحه از 605
پرینت  ارسال به