۲۰۲۰.وقعة صِفّين:آورده اند كه عقبة بن ابى سفيان ، وليد بن عقبه ، مروان بن حكم، عبد اللّه بن عامر و ابن طلحة الطلحات، ۱ جمع شدند . عقبه گفت: داستان ما و على، بس شگفت آور است. هيچ يك از ما نيست، جز آن كه خونى بر گردن على دارد و عليه او حجّت دارد . امّا درباره من، جدّم را كُشت و در ريختن خون عموهايم در جنگ بدر شركت كرد؛ و امّا تو ـ اى وليد ـ ، پدرت را در جنگ جمل كشت و برادرانت را يتيم كرد ؛ و امّا تو ـ اى مروان ـ ، پس چنان است كه شاعر عهد جاهلى [ امرؤ القيس ]گفته است:
علباء (قاتل پدرم) زن و فرزند وى را داغدار وا نهاد
چنان كه اگر بيابندش ، در دَم ، خونش را خواهند ريخت .
معاويه گفت: اين همه، اعتراف بود. غيرتمندى ها كجاست؟
مروان گفت: چه غيرتمندى و تعصّبى مى خواهى؟
گفت: مى خواهم با نيزه ها سوراخ سوراخ شود.
مروان گفت: به خدا سوگند، ياوه مى گويى و بودن ما نزد تو برايت سنگين است.
۲۰۲۱.المناقب ، خوارزمى :در گزارش روز بيست و ششم از جنگ هاى صِفّين ، روايت شده است: بزرگان گروه معاويه، نزد او گِرد آمدند و از شجاعت على عليه السلام و اَشتر ياد كردند. عقبة بن ابى سفيان گفت: اگرچه اشتر شجاع است ؛ امّا براى على ، همتايى در شجاعت، بزرگى و نيرومندى نيست.
معاويه گفت: هيچ يك از ما نيست ، جز آن كه على، پدر يا برادر يا فرزندش را كشته است. اى وليد! در جنگ بدر، پدر تو را كُشت و عموى تو را ـ اى ابو الأعور! ـ در جنگ اُحُد به قتل رسانيد و ـ اى ابن طلحة الطلحات! ـ پدر تو را در جنگ جمل كُشت. اگر همه بر او هجوم آوريد، انتقام خود را از او خواهيد گرفت و دل هايتان تَسلّى خواهد يافت.
ر . ك : ج 3 ص 497 (روى گردانندگان از بيعت با امام) .