449
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4

ر . ك : ص 551 (آمادگى ناكثين براى شورش بر ضد امام) .

5 / 5

نادانى

۲۰۲۹.امام على عليه السلامـ از نامه اش به عقيل ـ: بدان كه اعراب، امروز بر جنگ با برادرت گرد آمده اند، چنان كه ديروز بر جنگ با پيامبر صلى الله عليه و آله گِرد آمدند. اينان، حق او (برادرت) را نشناختند و برترى اش را مغرضانه انكار كردند.

۲۰۳۰.تاريخ الطبرىـ به نقل از ابو البخترى طايى ـ: در روز جنگ جمل، دو قبيله ضِبَّه و اَزْد، دور عايشه را گرفتند. در اين ميان، مردانى از قبيله اَزْد، سرگين شتر [ عايشه] را بر مى داشتند، آن را خُرد كرده، مى بوييدند و مى گفتند : سرگين شتر مادرمان بوى مُشك دارد .

۲۰۳۱.مروج الذهبـ در وصف معاويه ـ: در اتقان و محكم كارى وى در سياست و جذب دل هاى خواص و عوام ، بدان جا رسيد كه مردى از كوفه به هنگام بازگشت شاميان از صِفّين ، با شترى نر (بَعير) ، وارد دمشق شد . مردى دمشقى او را گرفت و گفت: اين ناقه (ماده شتر) از آنِ من است . در صفّين از من به غارت رفته است .
نزاع آنان بالا گرفت تا به معاويه رسيد. مرد دمشقى پنجاه مرد را به عنوان گواه آورد كه شهادت دهند كه شتر، از آنِ اوست.
معاويه به زيان مرد كوفى داورى كرد و دستور داد تا شتر را به مرد دمشقى تحويل دهد.
مرد كوفى گفت: خداوند ، تو را اصلاح كند! اين ، شترِ نر است ، نه شترِ ماده (بعير است ، و نه ناقه) .
معاويه گفت: اين ، حكمى است كه صادر شده است و پس از پراكنده شدن مردم ، به طور پنهانى مرد كوفى را حاضر كرد و از او قيمت شترش را پرسيد و دو برابر آن را به او داد و با وى نيكى و احسان كرد و به او گفت : به على بگو كه من با صد هزار نفر با او مى جنگم كه در ميان آنان، كسى نيست كه شترِ ماده را از نر تشخيص دهد!
ميزان پيروى شاميان از معاويه بدان جا رسيده بود كه به هنگام حركت به سوى صفّين، نماز جمعه را در روز چهارشنبه برايشان به جاى آورد و آنان، سر و جان خود را در اختيار معاويه گذاشتند و او را به جنگ وا داشتند و به سخن عمرو بن عاص اعتماد كردند كه [ گفت] : على، عمّار بن ياسر را كشته است؛ زيرا براى يارى خود، او را به جنگ آورده است.
نيز اطاعت و پيروى آنان تا بدان جا رسيد كه لعن نمودنِ على عليه السلام را سنّت قرار دادند و خردسالان آنها بر آن [ سنّت] ، رشد يافتند و پيرمردان آنها با آن از دنيا رفتند.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
448

راجع : ص 550 (تأهّب الناكثين للخروج على الإمام) .

5 / 5

الجَهالَةُ

۲۰۲۹.الإمام عليّ عليه السلامـ مِن كتابٍ لَهُ إلى عَقيلٍ ـ: ألا وإنَّ العَرَبَ قَدِ اجتَمَعَت عَلى حَربِ أخيكَ اليَومَ اجتِماعَها عَلى حَربِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله قَبلَ اليَومِ ، فَأَصبَحوا قَد جَهِلوا حَقَّهُ ، وجَحَدوا فَضلَهُ . ۱

۲۰۳۰.تاريخ الطبري عن أبي البختري الطائي :أطافَت ضَبَّةُ والأَزدُ بِعائِشَةَ يَومَ الجَمَلِ ، وإذا رِجالٌ مِنَ الأَزدِ يأخُذونَ بَعرَ الجَمَلِ فَيَفُتّونَهُ ويَشُمّونَهُ ، ويَقولونَ : بَعرُ جَمَلِ اُمِّنا ريحُهُ رِيحُ المِسكِ ! ۲

۲۰۳۱.مروج الذهبـ في وَصفِ مُعاوِيَةَ ـ: وبَلَغَ مِن إحكامِهِ لِلسِّياسَةِ وإتقانِهِ لَها وَاجتِذابِهِ قُلوبَ خَواصِّهِ وعَوامِّهِ أنَّ رَجُلاً مِن أهلِ الكوفَةِ دَخَلَ عَلى بَعيرٍ لَهُ إلى دِمَشقَ ـ في حَالَةِ مُنصَرَفِهِم عَن صِفّينَ ـ فَتَعَلَّقَ بِهِ رَجُلٌ مِن دِمَشقَ ، فَقالَ : هذِهِ ناقَتي ، اُخِذَت مِنّي بِصِفّينَ !
فَارتَفَعَ أمرُهُما إلى مُعاوِيَةَ ، وأقامَ الدِّمَشقِيُّ خَمسينَ رَجُلاً بَيِّنَةً يَشهَدون أنَّها ناقَتُهُ . فَقَضى مُعاوِيَةُ عَلَى الكوفِيِّ ، وأمَرَهُ بِتَسليمِ البَعيرِ إلَيهِ .
فَقالَ الكوفِيُّ : أصلَحَكَ اللّهُ ، إنَّهُ جَمَلٌ ، ولَيسَ بِناقَةٍ !
فَقالَ مُعاوِيَةُ : هذا حُكمٌ قَد مَضى . ودَسَّ إلَى الكوفِيِّ بَعدَ تَفَرُّقِهِم فَأَحضَرَهُ ، وسَأَلَهُ عَن ثَمَنِ بَعيرِهِ ، فَدَفَعَ إلَيهِ ضِعفَهُ ، وبَرَّهُ وأحسَنَ إلَيهِ ، وقالَ لَهُ : أبلِغ عَلِيّا أنّي اُقاتِلُهُ بِمِئَةِ ألفٍ ، ما فيهِم مَن يُفَرِّقُ بَينَ النّاقَةِ وَالجَمَلِ ! !
وقَد بَلَغَ مِن أمرِهِم في طاعَتِهِم لَهُ أنَّهُ صَلّى بِهِم عِندَ مَسيرِهِم إلى صِفّينَ الجُمُعَةَ في يَومِ الأَربِعاءِ ، وأعاروهُ رُؤوسَهُم عِندَ القِتالِ ، وحَمَلوهُ بِها ، ورَكَنوا إلى قَولِ عَمرِو بنِ العاصِ : إنَّ عَلِيّا هُوَ الَّذِي قَتَلَ عَمّارَ بنَ ياسِرٍ حينَ أخرَجَهُ لِنُصرَتِهِ . ثُمَّ ارتَقى بِهِمُ الأَمرُ في طاعَتِهِ إلى أن جَعَلوا لَعَن عَلِيٍّ سُنَّةً ؛ يَنشَأُ عَلَيهَا الصَّغيرُ ، ويَهلِكُ عَلَيهَا الكَبيرُ . ۳

1.الغارات : ج ۲ ص ۴۳۱ عن زيد بن وهب ؛ شرح نهج البلاغة : ج ۲ ص ۱۱۹ ، الإمامة والسياسة : ج ۱ ص ۷۵ نحوه وفيه «قريشا» بدل «العرب» وراجع نهج البلاغة : الكتاب ۳۶ .

2.تاريخ الطبري : ج ۴ ص ۵۲۲ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۴۰ ، نهاية الأرب : ج ۲۰ ص ۷۲ كلاهما نحوه .

3.مروج الذهب : ج ۳ ص ۴۱ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم : مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 78461
صفحه از 605
پرینت  ارسال به