47
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4

۱۴۰۶.امام على عليه السلامـ در نامه اش به مصقله ـ: پس از حمد و سپاس خداوند ؛ از بزرگ ترينِ خيانت ها ، خيانت به امّت است ، و بزرگ ترين دغلكارى بر مردمان يك شهر ، دغلكارى پيشواى آنان است . نزد تو از مال مسلمانان ، پانصد هزار [ سكّه ]است . آن را در هنگامى كه فرستاده من نزد تو مى آيد ، برايم بفرست ؛ وگرنه ، وقتى نامه ام به تو رسيد ، نزد من بيا ؛ چرا كه به فرستاده ام گفته ام كه پس از وارد شدن بر تو ، رهايت نكند ، مگر آن كه اموال را بفرستى . والسلام عليك!

۱۴۰۷.الغاراتـ به نقل از ذهل بن حارث ـ: مصقله مرا به محلّ اقامت خود فرا خواند و شامى آماده ساخت و خورديم . سپس گفت : به خدا سوگند ، اميرمؤمنان ، اين ثروت ها را از من مى خواهد و من بر آن ، توانايى ندارم .
[ ذهل گويد :] به وى گفتم : اگر مايلى ، يك هفته دستور را به اجرا نگذارد تا ثروت ها را گردآورى كنى .
گفت : به خدا سوگند ، نمى خواهم آن را بر خويشاوندانم تحميل كنم يا از كسى درخواست نمايم .
سپس گفت : بدانيد به خدا قسم ، اگر پسر هند يا پسر عفّان ، آن ثروت را مطالبه مى كرد ، آن را براى من واگذار مى نمود . عثمان را نديدى كه چگونه [ در حكومتش ]صد هزار درهم از ماليات آذربايجان را هر ساله به اشعث بن قيس بخشيد؟
ذهل گويد : گفتم اين مرد (على بن ابى طالب عليه السلام ) ، بدين رأى معتقد نيست و چيزى را به تو نبخشد .
لحظاتى ساكت شد و من هم سكوت كردم . يك شب از اين گفتگو نگذشت كه مصقله به معاويه پيوست . خبر به على عليه السلام رسيد . فرمود : «او را چه شده است؟ خدا او را نابود سازد! مانند سروران ، رفتار كرد و مانند بردگان ، گريخت و مانند اهل فجور ، خيانت ورزيد . بدانيد كه اگر او [براى گردآورى ثروت ها ]مى ماند و ناتوان مى شد ، بر حبس او نمى افزوديم . اگر چيزى نزد او مى يافتيم ، ضبط مى كرديم و اگر ثروتى نزد او نمى جُستيم ، او را رها مى كرديم» .
آن گاه به سوى خانه مصقله رفت و آن را خراب كرد .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
46

۱۴۰۶.عنه عليه السلامـ في كِتابِهِ إلى مَصقَلَة ـ: أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ مِن أعظَمِ الخِيانَةِ خِيانَةَ الاُمَّةِ ، وأعظَمُ الغِشِّ عَلى أهلِ المِصرِ غِشُّ الإِمامِ ، وعِندَكَ مِن حَقِّ المُسلِمينَ خَمسُمِئَةِ ألفٍ ، فَابعَث بِها إلَيَّ ساعَةً يَأتيكَ رَسولي ، وإلّا فَأَقبِل حينَ تَنظُرُ في كِتابي ؛ فَإِنّي قَد تَقَدَّمتُ إلى رَسولي إلَيكَ ألّا يَدَعَكَ أن تُقيمَ ساعَةً واحدةً بَعدَ قُدومِهِ عَلَيكَ إلّا أن تَبعَثَ بِالمالِ ، وَالسَّلامُ عَلَيكَ . ۱

۱۴۰۷.الغارات عن ذُهَل بن الحارِث :دَعاني مَصقَلَةُ إلى رَحلِهِ ، فَقَدَّمَ عَشاءً فَطَعِمنا مِنهُ ، ثُمَّ قالَ : وَاللّهِ إنَّ أميرَ المُؤمِنينَ يَسأَلُني هذَا المالَ ، ووَاللّهِ لا أقدِرُ عَلَيهِ ، فَقُلتُ لَهُ : لَو شِئتَ لا يَمضي عَلَيكَ جُمعَةٌ حَتّى تَجمَعَ هذَا المالَ . فَقالَ : وَاللّهِ ما كُنتُ لِاُحَمِّلَها قَومي ، ولا أطلُبَ فيها إلى أحَدٍ .
ثُمَّ قالَ : أما وَاللّهِ لَو أنَّ ابنَ هِندٍ يُطالِبُني بِها ، أو ابنَ عَفّانَ لَتَرَكَها لي ، أ لَم تَرَ إلَى ابنِ عَفّانَ حَيثُ أطعَمَ الأَشعَثَ بنَ قَيسٍ مِئَةَ ألفِ دِرهَمٍ مِن خَراجِ أذرَبيجانَ في كُلِّ سَنَةٍ ، فَقُلتُ : إنَّ هذا لا يَرى ذلِكَ الرَّأيَ ، وما هُوَ بِتارِكٍ لَكَ شَيئا ، فَسَكَتَ ساعَةً وسَكَتُّ عَنهُ ، فَما مَكَثَ لَيلَةً واحِدةً بَعدَ هذا الكَلامِ حَتّى لَحِقَ بِمُعاوِيَةَ ، فَبَلَغَ ذلِكَ عَلِيّا عليه السلام فَقالَ : مالَهُ ؟ ! تَرَّحَهُ ۲ اللّهُ ! فَعَلَ فِعلَ السَّيِّدِ ، وفَرَّ فِرارَ العَبدِ ، وخانَ خِيانَةَ الفاجِرِ ! أما إنَّهُ لَو أقامَ فَعَجَزَ ما زِدنا عَلى حَبسِهِ ؛ فَإِن وَجَدنا لَهُ شَيئا أخَذناهُ ، وإن لَم نَقدِر لَهُ عَلى مالٍ تَرَكناهُ ، ثمَّ سارَ إلى دارِهِ فَهَدَمَها . ۳

1.تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۱۲۹ ، شرح نهج البلاغة : ج ۳ ص ۱۴۵ ؛ الغارات : ج ۱ ص ۳۶۴ وراجع نهج البلاغة : الكتاب ۲۶ .

2.التَّرَح : ضدّ الفرح وهو الهلاك والانقطاع أيضا (النهاية : ج ۱ ص ۱۸۶ «ترح») .

3.الغارات : ج ۱ ص ۳۶۵ ؛ تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۱۲۹ ، تاريخ دمشق : ج ۵۸ ص ۲۷۲ ح ۷۴۵۰ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۴۲۱ وراجع أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۱۸۱ والبداية والنهاية : ج ۷ ص ۳۱۰ والفتوح : ج ۴ ص ۲۴۴ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم : مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 92024
صفحه از 605
پرینت  ارسال به