561
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4

۲۱۰۵.امام على عليه السلامـ از سخنانى كه با طلحه و زبير ، پس از بيعت گفت ، در حالى كه آن دو وى را به جهت مشورت نكردن با آنان و كمك نگرفتن از آنان سرزنش مى كردند ـ:شما دو تن ، اندكى ناخشنود شديد و كارهاى بسيارى را به تأخير انداختيد. چرا نمى گوييد كه شما را در چه چيزى حقّى بوده و من آن را از شما دريغ داشته ام؟ و در كدام نصيب، خود را بر شما ترجيح داده ام؟ يا كدام حقّى بود كه يكى از مسلمانان ، نزد من آورده و من در اداى آن ناتوان بوده ام يا حكم آن را ندانسته ام يا در آن خطا نموده ام؟
به خدا سوگند، نه به خلافتْ رغبتى داشتم و نه به حكومت ، نيازى. اين شما بوديد كه مرا بدان فراخوانديد و مرا بر آن وا داشتيد.
هنگامى كه خلافت به من رسيد ، در كتاب خدا و آنچه براى ما در آن مقرّر داشته و بدان فرمانمان داده ، نظر كردم و از آن پيروى نمودم و به سنّتى كه پيامبر صلى الله عليه و آله نهاده بود ، اقتدا كردم و در اين زمينه ، به رأى شما و جز شما نيازى ندارم. براى من حكمى پيش نيامد كه ندانم و با شما و ديگر برادران مسلمان ، مشورت كنم و اگر چنين چيزى اتّفاق مى افتاد ، از مشورت با شما و ديگران ، روى نمى گردانيدم.
و امّا درباره اين كه چرا در تقسيم [ بيت المالْ ]مساوات مى كنم، اين هم چيزى است كه من بر پايه رأى خود و هواى نفْس بدان حكم نكردم ؛ بلكه من و شما دو تن ديده ايم كه پيامبر خدا در اين باب ، چه حكمى آورده و چگونه عمل كرده است. پس در كارى كه خداوند حكمش را مقرّر داشته و امضا كرده ، نيازى به رأى شما نداشتم.
به خدا سوگند ، شما دو تن و ديگران را در اين مسئله ، حقّى بر من نيست تا پوزش بخواهم و خشنودى تان را بجويم . خداوند ، دل هاى ما و شما را به حق ، متمايل سازد و در دل هاى ما و شما شكيبايى اندازد!
[ سپس فرمود: ] خداىْ رحمت كند كسى را كه چون حقّى را بيند ، آن را يارى دهد و چون ستمى را بيند ، آن را دور سازد و براى صاحب حق [ در ستاندن حق] ، ياور باشد!


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
560

۲۱۰۵.الإمام عليّ عليه السلامـ مِن كَلامٍ لَهُ عليه السلام كَلَّمَ بِهِ طَلحَةَ وَالزُّبَيرَ بَعدَ بَيعَتِهِ بِالخِلافَةِ ، وقَد عَتَبا عَلَيهِ مِن تَركِ مَشورَتِهِما وَالِاستِعانَةِ فِي الاُمورِ بِهِما ـ: لَقَد نَقَمتُما يَسيرا ، وأَرجَأتُما كثَيرا . أ لا تُخبِرانّي ، أيُّ شَيءٍ كانَ لَكُما فيهِ حَقٌّ دَفَعتُكُما عَنهُ ؟ أم أيُّ قِسمٍ استَأثَرتُ عَلَيكُما بِهِ ؟ أم أيُّ حَقٍّ رَفَعَهُ إلَيَّ أحَدٌ مِنَ المُسلِمينَ ضَعُفتُ عَنهُ ، أم جَهِلتُهُ ، أم أخطَأتُ بابَهُ ؟
وَاللّهِ ، ما كانَت لي فِي الخِلافَةِ رَغبَةٌ ، ولا فِي الوِلايَةِ إربَةٌ ، ۱ ولكِنَّكُم دَعَوتُموني إلَيها ، وحَمَلتُموني عَلَيها ، فَلَمّا أفضَت إلَيَّ نَظرتُ إلى كِتابِ اللّهِ وما وَضَعَ لَنا ، وأَمَرَنا بِالحُكمِ بِهِ فَاتَّبَعتُهُ ، ومَا استَنَّ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله فَاقتَدَيتُهُ ، فَلَم أحتَج في ذلِكَ إلى رَأيِكُما ، ولا رَأيِ غَيرِكُما ، ولا وَقَعَ حُكمٌ جَهِلتُهُ فَأَستَشيرَكُما وإِخواني مِنَ المُسلِمينَ ، ولَو كانَ ذلِكَ لَم أرغَب عَنكُما ، ولا عَن غَيرِكُما .
وأَمّا ما ذَكَرتُما مِن أمرِ الاُسوَةِ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ أمرٌ لَم أحكُم أنَا فيهِ بِرَأيي ، ولا وَلَيتُهُ هَوىً مِنّي ، بَل وَجَدتُ أنَا وأَنتُما ما جاءَ بِهِ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَد فُرِغَ مِنهُ ، فَلَم أحتَج إلَيكُما فيما قَد فَرَغَ اللّهُ مِن قَسمِهِ ، وأَمضى فيهِ حُكمُهُ ، فَلَيسَ لَكُما ـ وَاللّهِ ـ عِندي ولا لِغَيرِكُما في هَذا عُتبى . ۲ أخَذَ اللّهُ بِقُلوبِنا وقُلوبِكُم إلَى الحَقِّ ، وأَلهَمَنا وإِيّاكُمُ الصَّبرَ .
ـ ثُمَّ قالَ عليه السلام : ـ رَحِمَ اللّهُ رَجُلاً رَأى حَقّا فَأَعانَ عَلَيهِ ، أو رَأى جَورا فَرَدَّهُ ، وكانَ عَونا بِالحَقِّ عَلى صاحِبِهِ . ۳

1.أي حاجة (النهاية : ج ۱ ص ۳۶ «أرب») .

2.العُتْبى : الرجوع من الذنب والإساءة (النهاية : ج ۳ ص ۱۷۵ «عتب») .

3.نهج البلاغة : الخطبة ۲۰۵ ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۵۰ ح ۳۴ ؛ المعيار والموازنة : ص۱۱۳ و ۱۱۴ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم : مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 94562
صفحه از 605
پرینت  ارسال به