59
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4

۱۴۱۶.امام على عليه السلامـ از سخنرانى وى كه در آن ، برخوردش را با عقيل بيان مى كرد ، هنگامى كه او از بيت المال ، تقاضاى مال داشت ـ: و شگفت تر از آن،اين كه شبْ هنگام، كسى با ما ديدار كرد و ظرفى سرپوشيده آورد ، با معجونى . چنان آن را ناخوش دانستم كه گويى آب دهانِ مار بدان آميخته ، يا از دهانى بيرون ريخته . گفتم : صله است؟ يا زكات؟ يا صدقه؟ ـ كه گرفتن اينها بر ما حرام است ـ .
گفت : نه اين است و نه آن ؛ بلكه ارمغان است .
گفتم : مادرت بر تو بگريد! آمده اى مرا از دين خدا بگردانى؟! آيا خِرَدْ آشفته اى يا ديوانه اى يا هذيان مى گويى؟
به خدا اگر هفت اقليم را با آنچه زير آسمان هاست ، به من دهند ، تا خدا را نافرمانى نمايم و پوست جوى را از مورچه اى به ناروا بربايم ، چنين نخواهم كرد . به درستى كه دنياى شما نزد من خوارتر است از برگى در دهان ملخى كه آن را مى خايد و طعمه خود مى نمايد.على را با نعمت هاى زودگذر و خوشى هاى ناپايدار چه كار؟! پناه مى بريم به خدا از خفتن عقل و زشتى لغزش ها ، و از او يارى مى خواهيم .

3 / 15

پيوند درشتى و نرمى

۱۴۱۷.امام على عليه السلامـ در نامه اش به يكى از كارگزارانش ـ: پس از حمد و سپاس خداوند ؛ دهقانان شهر تو به سبب درشتى ، سختى ، ستم و تحقير كردن هاى تو [نسبت به ايشان] ، از تو شكايت دارند . من در كارشان نگريستم . آنان را به خاطر شركشان شايسته اين نيافتم كه نزديك شوند ، و نيز به خاطر پيمانشان [ و بودنشان در پناه اسلام] ، شايسته نيست كه رانده شوند يا بر آنان جفا شود . پس درباره آنان ، درشتى ونرمى را درهم آميز وميان درشتى و مهربانى با آنان ، در چرخش باش ، و ميان تقريب و نزديك كردن و دور كردن و راندن ، جمع كن ، إن شاء اللّه ! ۱

۱۴۱۸.تاريخ اليعقوبى :على عليه السلام به عمر بن مسلمه اَرحبى نوشت : پس از حمد و سپاس خداوند؛ دهقانانِ منطقه ات ، از درشتى ات شكايت كرده اند و من در كار آنان نگريستم و خيرى نديدم . بايد موضع تو ميانه باشد : نرمى اى آميخته با درشتى . [ البته] بدون ستم و كم گذاشتن . چرا كه آنان ، گرچه با خوارى ، ما را به سر و سامان مى رسانند . پس حقّى را كه بر آنان دارى ، از ايشان با خوارى بستان و غيرِ خدا را دوست مگير . خداوند عز و جل فرموده است : «از غيرِ خودتان دوست و هم راز مگيريد . آنان از هيچ نابكارى در حقّ شما كوتاهى نورزند» و خداوند عز و جل درباره اهل كتاب فرموده است : «يهود و نصارا را به عنوان دوست ، انتخاب مكنيد» و خداوند ـ تبارك و تعالى ـ فرموده است : «و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد ، از آنان خواهد بود» . با گرفتن مالياتشان ، آنان را آزرده خاطر ساز و در برابر آنان ، آماده باش و از ريختن خون آنان ، برحذر باش . والسلام!

1.در كتاب أنساب الأشراف آمده كه اين نامه را براى عمرو بن سلمه نوشت و در آن به جاى «پس درباره آنان درشتى و نرمى را در هم آميز ...» آمده است : «بدون آن كه مورد ستم قرار گيرند و پيمانشان شكسته شود ؛ ليكن خراج بپردازند و براى حفظ آنان نبرد بيش از توانشان از آنان ستانده نشود ، بدين مطلب تو را فرمان دادم و خداوند ، كمك كار است . والسلام !» (أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۳۹۰) .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
58

۱۴۱۶.الإمام عليّ عليه السلامـ في خُطبَةٍ ذَكَرَ فيها تَعامُلَهُ مَعَ عَقيلٍ عِندَما طَلَبَ مِن بَيتِ المالِ ، ثُمَّ قالَ ـ: وأعجَبُ مِن ذلِكَ طارِقٌ طَرَقَنا بِمَلفوفَةٍ في وِعائِها ، ومَعجونَةٍ شَنِئتُها ، كَأَنـَّما عُجِنَت بِريقِ حَيَّةٍ أو قَيئِها ، فَقُلتُ : أ صِلَةٌ ، أم زَكاةٌ ، أم صَدَقَةٌ ؟ فَذلِكَ مُحَرَّمٌ عَلَينا أهلَ البَيتِ ! فَقالَ : لا ذا ولا ذاكَ ، ولكِنَّها هَدِيَّةٌ ، فَقُلتُ : هَبِلَتكَ الهَبولُ ! ۱ أ عَن دينِ اللّهِ أتَيتَني لِتَخدَعَني ؟ أ مُختَبِطٌ أنتَ أم ذو جِنَّةٍ ، أم تَهجُرُ ؟
وَاللّهِ لَو اُعطيتُ الأَقاليمَ السَّبعَةَ بِما تَحتَ أفلاكِها ، عَلى أن أعصِيَ اللّهَ في نَملَةٍ أسلُبُها جُلبَ شَعيرَةٍ ما فَعَلتُهُ ، وإنَّ دُنياكُم عِندي لَأَهوَنُ مِن وَرَقَةٍ في فَمِ جَرادَةٍ تَقضَمُها . ما لِعَلِيٍّ ولِنَعيمٍ يَفنى ، وَلَذَّةٍ لا تَبقى ! نَعوذُ بِاللّهِ مِن سُباتِ العَقل ، وقُبحِ الزَّلَلِ ، وبِهِ نَستَعينُ . ۲

3 / 15

الجَمعُ بَينَ الشِّدَّةِ وَاللِّينِ

۱۴۱۷.الإمام عليّ عليه السلامـ في كِتابِهِ إلى بَعضِ عُمّالِهِ ـ: أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ دَهاقينَ ۳ أهلِ بَلَدِكَ شَكَوا مِنكَ غِلظَةً وقَسوَةً ، وَاحتِقارا وجَفوَةً ، ونَظَرتُ فَلَم أرَهُم أهلاً لِأَن يُدنَوا لِشِركِهِم ، ولا أن يُقصَوا ويُجفَوا لِعَهدِهِم ، فَالبَس لَهُم جِلبابا مِنَ اللّينِ تَشوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ ، وداوِل لَهُم بَينَ القَسوَةِ وَالرَّأفَةِ ، وَامزُج لَهُم بَينَ التَّقريبِ وَالإِدناءِ ، وَالإِبعادِ وَالإِقصاءِ ، إن شاءَ اللّهُ . ۴

۱۴۱۸.تاريخ اليعقوبي :كَتَبَ عَلِيٌّ إلى عُمَرَ بنِ مَسلَمَةَ الأَرحَبِيِّ : أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ دَهاقينَ عَمَلِكَ شَكَوا غِلظَتَكَ ، ونَظَرتُ في أمرِهِم فَما رَأَيتُ خَيرا ، فَلتَكُن مَنزِلَتُكَ بَينَ مَنزِلَتَينِ : جِلبابِ لِينٍ ، بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ ، في غَيرِ ظُلمٍ ولا نَقصٍ ؛ فَإِنَّهُم أحيَونا صاغِرينَ ، فَخُذ ما لَكَ عِندَهُم وهُم صاغِرونَ ، ولا تَتَّخِذ مِن دونَ اللّهِ وَليّا ، فَقَد قالَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ : «لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا»۵ وقالَ جَلَّ وَعَزَّ في أهلِ الكِتابِ : «لَا تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَـرَى أَوْلِيَآءَ» وقالَ تَبارَكَ وتَعالى : «وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ»۶ وقَرِّعهُم بِخَراجِهِم ، وقابِل في وَرائِهِم ، وإِيّاكَ ودِماءَهُم . وَالسَّلامُ . ۷

1.أي ثكلتْك الثكول؛ وهي من النساء الَّتي لا يبقى لها ولد (النهاية : ج ۵ ص ۲۴۰ «هبل») .

2.نهج البلاغة : الخطبة ۲۲۴ ، بحار الأنوار : ج ۴۱ ص ۱۶۲ ح ۵۷ .

3.الدهقان : رئيس القرية ومُقدَّم التُّنّاء وأصحاب الزراعة ، وهو معرَّب (النهاية : ج ۲ ص ۱۴۵ «دهقن») .

4.نهج البلاغة : الكتاب ۱۹ ، بحار الأنوار : ج ۳۳ ص ۴۸۹ ح ۶۹۴ ؛ أنساب الأشراف : ج ۲ ص ۳۹۰ نحوه ، وذكر أنّه عليه السلام كتبه إلى عمرو بن سلمة الأرحبي ، وفيه «في غير ما أن يظلموا ، ولا ينقض لهم عهد ، ولكن تفرّغوا لخراجهم ، ويقاتل من ورائهم ، ولا يؤخذ منهم فوق طاقتهم ، فبذلك أمرتك ، واللّه المستعان . والسلام» بدل «وداول لهم ... » .

5.آل عمران : ۱۱۸ .

6.المائدة : ۵۱ .

7.تاريخ اليعقوبي : ج ۲ ص ۲۰۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم : مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 78629
صفحه از 605
پرینت  ارسال به